سه‌شنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۵

هاشم خواستار : هــــرلحظه امکان انفجار در جامعه وجود دارد .....

هاشم خواستار گفت امیدوار است که نظام تن به یک انتخابات آزاد و با نظارت سازمان ملل متحد بدهد...
 هاشم خواستار؛ کشور به نقطه جوش خود رسیده، هر لحظه امکان انفجار یکی از شهرها و سرایت آن به دیگر شهرها ست
IRANKHABARNEWS.COM
Gefällt mirWeitere Reaktionen anzeigen
Kommentieren

سه‌شنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۹۵

بیــــائیـــــد صــــــدای بیصــــــدایان باشـــیم .....

بیایید صدای بی صدایان زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام و یا فراموش شده و یا تازه واردین به زندان ها باشیم.
 در یک حکومت دموکراتیک و مردم سالار شرایط شکوفاشدن و بروزاستعدادها نه تنها برای کودکان سرزمین باید برابر و مساوی باشد که حتی برای زبان های اقوام مختلف ایرانی و مذاهب و ادیان هم باید در شرایط یکسان و برابر دین و مذهبشان تبلیغ و شکوفا شود. در اینکه در حکومت اینده ی ایران باید دین از دولت جدا باشد جای هیچگونه شک و شبهه ای وجو ندازرد.اما شرایط برابر و مساوی برای شکوفا شدن استعداد جوانان و زبان اقوام و ادیان و مذاهب بخاطر سلطه ی استبداد در اختیار ما نیست.ولی یک کار بخاطر عشقی که به آزادی میهن داریم در اختیار ما است و ان معرفی زندانیان سیاسی و عقیدتی در شرایط برابر و مساوی که شدیدا حاکمیت مخالف معرفی زندانیان به مردم میباشدو روی انان حساس تا مردم پی به بودن زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان ها نبرند و البته همین زندانیان در زندان ها نیز به شکلهای مختلف مقاومت میکنند.اگر چنانچه دوستانی که قبلا به زندان رفته و جایگاهی در بین مردم پیدا کرده و حرفهای نگفته ای که رژیم حاضر نیست به گوش ملت برسد و انها زده و یاران ازادیخواه به گوش ملت رسانده تنها بخاطر معرفی دیروز انها توسط عاشقان ازادی میهن بوده است. پس ما امروز این زندانیان را به پیشگاه ملت معرفی تا هم ملت بدانند که چه ظلمی نسبت به فرزندانشان از طرف حاکمان میشود و هم تجربه نشان داده زمانیکه در کشور تغییر و تحولی صورت گرفته و یا انقلابی رخ داده مردم همیشه در یک انتخابات ازاد کسانی را انتخاب میکنند که به زندان رفته و هزینه داده و حرفی برای گفتن داشته اند.( متاسفانه انقلاب مشروطیت بعد از مدتی شاه خور و انقلاب ضد سلطنتی 57 ملاخور شد.) اما این به آن معنی نیست که فقط زندان رفته ها باید وزیر و وکیل شوند.بنده از داخل زندان خودم را در صورتیکه زنده باشم برای مجلس موسسان بعدی کاندید کرده ام. اما این به آن معنی نیست که حتما باید انتخاب شوم .چنانچه انتخاب شدم از مردم تشکر خواهم کرد که مرا لایق دانسته اند و در صورتیکه انتخاب نشوم به رقیبانم که انتخاب شده اند تبریک خواهم گفت. استبداد در اکثر کشور ها ییکه به دموکراسی رسیده و یا در حال گذار به دموکراسی هستند دو بال مقدس داشته و یا دارد که مردم به این دو نهاد حق هیچگونه انتقادی نداشته و یا اگر هم انتقاد کنند هزینه ی ان که زندان و .... است به جان باید بخرند.این دو بال یکی شاه است که میگفت شاه در ایران موهبتی الهی است که خداوند از طریق مردم به او هدیه کرده که دیگر دوران شاهی با انقلاب 57 تمام شد و بال دیگر در اروپا کلیسا و در ایران روحانیت میباشد که با قبضه و مصادره ی انقلاب 57 میگوید ما برگزیدگان خداییم و دستور خدا را اجرا می کنیم که در عمل دین خدا ابزاری شده برای تحمیق و دزدی ثروتهای مردم.در هر دو صورت شاه رفت ، شیخ نیز باید برود چون جبر تکاملی و اراده ی خداوندی و مردم است که ابزارزائد بالاخره رفتنی است.برای نمونه یک زندانی را معرفی که چگونه با مظلومیت تمام به او ده سال زندان داده و تا کنون 5 سال حبس را کشیده است.( امیدوارم بخاطر وثیقه ای که برای مرخصی رفتنشان گذاشته ام حمل بر خود نمایی نشود.) دوست و همکار فرهنگیم اسماعیل عبدی از زندان برایم پیغام داد که از همشهریهای مشهدی فردی بنام دکتر محمد مهدی ساجدی فر زندان است هر کاری که میتوانی برای من انجام دهی برای او نیز انجام بده.با مراجعه ی مادرشان (پدرشان فوت کرده)سند خانه را در وثیقه دادگاه گذاشتم تاا ایشان به مرخصی بیاید. مادرشان میگفت مسئولین دادگاه گفتندهرچه بیشتر فرزندتان در گمنامی زندان باشد به نفعتان است و ... حرفهاییکه برای همه میزنند و ما به اقوام و خویشان گفته ایم که فرزندمان به خارج برای گرفتن تخصص رفته است(همین چند کلمه را بدون اجازه شان نوشته ام.) دکتر مهدی ساجدی فر محقق، شاعر و نقاش، دانش آموخته رشته ژنتیک و بنیان گذار تشخیص هویت ژنتیکی در نیروی انتظامی ایران و یکی از مسئولین تشخیص هویت شهدای تازه تفحص شده ایران در کمیته تفحص بوده که در دیماه سال 1390 به دلیل راه اندازی و گسترش دستگاههای تحریمی و دوگانه بیولوژیک توسط وزارت اطلاعات در منزل دستگیر و به بند ٢٠٩زندان اوین منتقل شد و در دادگاه انقلاب تهران شعبه ۱۵ به ریاست قاضی صلواتی به اتهام ارتباط و همکاری با دول متخاصم به ١٠ سال زندان محکوم شد. وی از ٤سال پیش تاکنون در زندان اوین بند٣٥٠ و اکنون در بند ٨ محبوس است. او که از بیماری گوارشی و ناراحتی مری شدیدا رنج میبرد مدتی است از دریافت هر گونه رسیدگی پزشکی ممنوع شده و به مراکز درمانی خارج از زندان اعزام نمی شود، یکی از دلایل عدم اعزام وی به بیمارستان امتناع وی از پوشیدن لباس زندان بوده است.اما شرایط جسمانی وی بسیار حساس و حیاتی است و عدم رسیدگی به وی می تواند نتایج منفی به بار آورد.درست بر عکس خودم در سال 83 که مسلم شد دستگیر خواهم شد به خانواده ام سفارش کردم که هرچه مامورین امنیتی و اطلاعاتی گفتند شما بر عکس ان عمل کنید.و خوشبختانه تا کنون از زندان و بعد از زندان با کمک دوستان سکویی فراهم کرده ام که بتوانم حرفم که خلاصه میشود در ازادی و دموکراسی( مردم سالاری) و انتخابات ازاد و رعایت حقوق بشر و داشتن قوه ی قضائیه ی مستقل و .... بزنم. اکنون از تمام ازادیخواهان میهنم میخواهم:بیاییدصدای بیصدایان زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام و یا فراموش شده و یا تازه واردین به زندان ها باشیم.(تقدیم به اقای دکتر عبد الفتاح سلطانی وکیل افتخاری معلمان در زندان اوین)
 سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان ایران
Gefällt mirWeitere Reaktionen anzeigen
Kommentieren

چهارشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۹۵

..... منت شما ها را نمیکشم !

میروم علفهای بیا بان را میخورم و منت شماها را نمیکشم.
کانون صنفی فرهنگیان خراسان رضوی که با کودتا و دزدی مصادره شده است، به مناسبت 222 بهمن پیام تند و تیزی داد که به قله های رفیع علم و دانش رسیده و استکبار را هم له کرده و ...سر انجام فرهنگیان را برای 22 بهمن دعوت به تجمع میکند.متن را در گروه تلگرامی اعضائ کانون صنفی فرهنگیان خراسان گذاشتم و از همکاران خواستم نظرشان را بدهند و اگر موافق بیانیه هستند دلایل خود را نیز بنویسند که حتی یک نفر بیانیه را تایید نکرد. تعداد زیادی از همکاران به مخالفت با ان نوشتند. سرمایه ی هر تشکل سیاسی و یا صنفی و... اعتماد اعضائ ان میباشد. اکنون کانون مصادره شده نشان داد که اعضائ ، هیچ اعتمادی به این تشکل ندارند.خاطره ای از بازداشت مهرماه 83 که منجر به دو سال حبس شد گفته و انوقت نتیجه را بیان میکنم.در سال 83 بعد از 3 روز بازجویی در 113 اطلاعات که از صبح تا شب بود و حکایتی دراز داردچون بازجوها به نتیجه نرسیدند مرا بازداشت کردند. بعد از 3روز که در سلول انفرادی بودم مرا با چشمان بسته برای بازجویی بردند. سر بازجو چون در جریان تمام کارنامه ام بود به محض اینکه وارد اطاق بازجویی شدم دست به شانه ام زد و با طمطراق گفت اقای خواستار 27 سال سابقه ی کار پرید. با الهام از مردم تبریزکه در محاصره ی قوای محمد علیشاه برای رفع گرسنگی یونجه میخوردند و تسلیم نمیشدند گفتم میروم علفهای بیابان را میخورم و منت شماها را نمی کشم. بازجو ،بدون بازجویی فورا مرا به سلول انفرادی بر گرداند.میخواهم به امثال هیئت مدیره یبسیجی کانون صنفی فرهنگیان و نفوذی ها بگویم:با نگاهی به اساسنامه مسئولیت شما دفاع از همکاران است نه سینه زدن زیرپرچم حاکمان . کشور ایران یکدفعه و بوسیله ی یک نفر به این روز سیاه نیفتاده است، بلکه در مدت 38 سال و بوسیله ی یک مجموعه و با مسئولیت کم یا زیاد افراد به این روز سیاه افتاده است. عده ای مثل شماها برای اینکه 2 ریال از ان همکار صاف و صادق بیشتر گیرتان بیاید به این اعمال شرم اور دست میزنید. پس رفیق همانطور که ما در بیدادگاه های شما از حبس و اعدام و شلاق و تبعید و کسر حقوق و ... نترسیده و هزینه ها را با شجاعت پرداخت میکنیم ، شما نیز فردا که به پای میز عدالت کشیده شوید، نگویید فریب خوردیم ،خیال کردیم برای اسلام است و.... شما ها شناسنامه دار هستید و هیچ چیز را نمی توانید انکار کنید . شنیده ام بعضی از اقایان، فوق لیسانس و حتی در کشوری مثل استرالیا از بهترین دموکراسی های دنیا مامور به خدمت بوده اند.ایا در استرالیا هم کارکرد NGO های فرهنگیان این بود که در خدمت نهاد نظامی و برای حاکمانشان سینه بزنند یا از حقوق فرهنگیان و دانش اموزانشان دفاع کنند؟؟
 سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان ایران
Gefällt mirWeitere Reaktionen anzeigen
Kommentieren

یکشنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۹۵

مــــــن متهـــــــــم میکنم ....

من متهم میکنم ، مسبب تمام بدبختیهای کشوراز مسئولان زنده و فعلی شخص اقای خامنه ای میباشند.(توضیح عکس : نهج البلاغه ازجنس طلا در کنار مدرسهٔ مدرن امام):
11-لازمه ی یک انتخابات آزاد و سالم اینست که احزاب و رسانه ها از جمله مطبوعات و رادیو و تلویزیون آزاد باشند تا بتوانند احزاب کاندیدا معرفی کنند.آقای خامنه ای بفرمایید آیا جبهه ی ملی آزاد است که نفت را به رهبری مصدق، ملی اعلام کرد؟نهضت آزادی ایران آزاد است که دبیر کل آن مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر دولت انقلاب شد و مردم در چنین روزهایی شعار میدادند : "بازرگان ،بازرگان مجری حکم قران"؟یا حزب ملت ایران آزاد است که داریوش فروهر دبیرکل آن ، وزیرکار دولت موقت انقلاب بود و بعدا توسط عوامل اطلاعاتی شما با کارد، آن هم با بیرحمی در خانه اش به قتل رسید؟یا دکتر کاظم سامی دبیر کل حزب جاما،اولین وزیر بهداری دولت موقت انقلاب که در مطبش توسط مریدان شما به قتل رسید؟یا حزب دموکرات کردستان که دبیر کل آن؛ قاسملو، توسط عوامل جمهوری اسلامی در میکونوس برلین آلمان هنگام مذاکره با نمایندگان شما به قتل رسید؟یا پیروان مسعود احمد زاده که در خانه ی آقای شانه چی و در حضور شما و پدرش طاهر احمدزاده،رد پاهایش بر روی ملافه ی سفید باقی ماند وشما گفتید این رد پنچه ی شیر است؟(مسعود احمدزاده ازرهبران چریکهای فدایی خلق بود که هفته به هفته پا از درون کفش در نیآورده و در رژیم شاه با برادرش مجید اعدام شد.) یا سازمان مجاهدین خلق که همه،قبل از انقلاب از جمله من و شما آرزو داشتیم که روزی به آنها بپیوندیم که آنها را برای بیرون کردن از میدان ، التقاطی و منافق خواندید؟وحتی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه ی مشارکت که از درون همین نظام بیرون آمدند نیز آزاد نیستند و رهبرانشان مدتی به زندان های شما افتادند. و ...
کدام یک از احزاب مخالف آزاد هستند؟
 آقای خامنه ای تنها حزبی که آزاد است حزب موئتلفه است که کاملا در خط شما است.( در رژیم شاه هم تنها یک حزب بنام حزب رستاخیز آزاد بود.) ولی موئتلفه نه در رژیم شاه بخاطر توبه نامه هایی که برای شاه می نوشتند اعتبار داشت و نه اکنون در میان ملت اعتبار دارد.نتیجه چه میشود؟دوازده میلیون شهروند تهرانی،امکان شناسایی مدیران نخبه را ندارند و احزاب باید افرادِ مدیر را به مردم معرفی کنند که در غیاب احزاب ،مردمِ تهران به تبعیت از کل ایران و بخصوص کلان شهرهای دیگر، بدونِ شهردارانِ مجرب میشوند که در نتیجه؛ ورزشکارانِ شناخته شده رأی می اورند که انها هم تخصصی ندارند و احمدی نژاد و قالیباف را شهردار میکنند که در اثر بیکفایتی،هزاران مرد و زنِ کارتن خواب،گور خواب،حاشیه نشین، کودکان کار، زنانِ بی شوهر وخانمان و ولگرد،زنان شوهردارِ تن فروش و ...بوجود می آید، و آخرینش یعنی آتش گرفتن ساختمان پلاسکو که تمام زشتیها و سوء مدیریت ها را آشکار کرده و باعث آبرو ریزی شما ودیگر مسئولان میشود.
22-آقای خامنه ای؛قوای سه گانه یعنی پارلمان،قوه ی قضائیه و قوه ی مجریه که باید به معنای واقعی؛"مستقل" از هم باشند،نتیجه ی رشد تکاملی جوامع غربی (بخصوص انگلیس و فرانسه) از فئودالیسم به بورژوازی ملی میباشد.اکثرا میدانند که در کشورهای دارای دموکراسی نمایندگان پارلمان و رئیس دولت بصورت واقعی توسط مردم انتخاب میشوند و این کشورها دارای قوه ی قضائیه ی مستقل میباشند. اما در کشور ما ایران داشتن سه قوه ی جدا و مستقل از یکدیگر که محصول انقلاب مشروطیت است و در اسلام چیزی بنام قوای مستقل نداریم،نمایشی و دکوری است چراکه نمایندگان پارلمان و رئیس دولت ،نمایندگان واقعی ملت نیستند.یعنی شورای نگهبان به کسانی اجازه ی کاندیدشدن میدهد که در خط شما باشند، به این میگویند "بازی باانتخابات" و یا انتخابات بازی نه انتخابات آزاد.همچون "ماشین بازی" توسط بچه ها ،که با یک ماشین پلاستیکی ماشین بازی کرده و سرگرم و خوشحال می شوند چون احساسِ ماشین داشتن میکنند. ولی آیا بچه که به سن بلوغ رسید،میشود او را با یک ماشین پلاستیکی سرگرم کرد یا نه؛آن بچه دیگر بزرگ شده و به دنبال ماشین واقعی خواهد بود؟
 اکنون ملت ایران هم،رشید و بالغ شده و میداند که این انتخابات،یک بازی است همچون ماشین بازی ودیکر تن به انتخابات نا سالم و غیر رقابتی نخواهد داد.
33-آقای خامنه ای؛در غیاب آزادی بیان و آزادی احزاب،باندهای جناحیئی در درون حاکمیت،رشد میکنند که تنها دغدغه ی آنها،منافع باندی و نه منافع ملی ست که متاسفانه دزدیهای آنها نیز هزار هزار میلیارد تومان است که در تاریخ ایران بی سابقه اند.
4-در نبود آزادی بیان و احزاب،رتبه ی فساددر ایران از میان 167کشور، 1311 شده است که نتیجه اش ورودِ 15 میلیون پرونده قضائی در سال به قوه ی قضائیه می باشد.
55-آقای خامنه ای به قول آقای احمد توکلی از چهره های سرشناس اصول گرا؛"فساد در جمهوری اسلامی سیستماتیک شده است".
 وشما میدانید معنی این گفته(سیستماتیک شدن فساددرجمهوری اسلامی)چیست؟یعنی سرطان تمام وجودش را گرفته. یعنی هیچکار برای برگرداندن سلامتیش نمی توان کرد.نه با قرص و دارو و نه با شیمی درمانی و جراحی قابل درمان است. یعنی امروز و فرداست که بمیرد.
66- آقای خامنه ای، در نبود آزادی بیان،چنان شایعات گسترش و پر و بال میگیرد که انسان های خاص هم نمی توانند حقیقت را کشف کنند تا چه رسد به عوام. نمونه اش مرگِ هاشمی رفسنجانی و آتش گرفتن ساختمان پلاسکو بود که در بین مردم بسیار شایع گشت که هر دو عمدی بوده است.
77-آقای خامنه ای؛معلمان زندانی و یا معلمان زندان رفته همچون اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، رسول بداقی،علی اکبر باغانی،محمود باقری و ... و یا زندانیان سیاسی همچون خانم شهناز اکملی مادر شهید مصطفی کریم بیگی و آرش صادقی همراه با همسرش خانم گلرخ ابراهیمی ایرایی که مجددا در اعتصاب غذا میباشد،آقای عبد الفتاح سلطانی وکیل افتخاری معلمان ،علی معزی ،ناصر اشجاری،مریم اکبری منفرد ، نرگس محمدی ،سعید ماسوری ، محمد علی طاهری ، بهنام ابراهیم زاده ، آتنا دائمی ، ارژنگ داوودی ، جعفر عظیم زاده ، خانم راحله راحمی پور(مدافع فرزند خردسال مفقود شده ی برادر اعدامیش) زندانیان بهایی و اهل تسنن و دراویش گنابادی و ....همه وهمه همچون کوه در زندان بوده و یا بعد از اتمام حکم، آزاد شده اند،شما را به یاد زندانیان آزاد شده ی دی ماه 57 نمی اندازد که بوسیله ی مردم ایران آزاد شدند؟آیا فکر نمیکنید تاریخ تکرار خواهد شد؟
88-آقای خامنه ای آیا فرزندان آیت الله طالقانی و همینطور آیت الله منتظری روزی صد گرم گوشت میخورند؟ و فرزندان شمابه خوردنِ کمتراز یک کیلو گوشت درروز و ...رضایت می دهند؟آقای خامنه ای ملت ایران به این دو خانواده ی بزرگ افتخار میکند، از جمله خودم افتخار میکنم که پذیرای این بزرگان در خانه بوده ام. چرا شما عزت این دنیا و آخرت را از خود و خانواده ی خود گرفته و به قدرت پوشالی و غصب شده چسبیده اید؟حکم 21 سال زندان برای فرزند برومند آیت الله منتظری احمداقا بخاطرافشای اعدام زندانیان بیگناه تابستان 67که حداقل حقشان اعدام نبود، درست است؟ به جرأت میگویم اگر آنها همان حکم زندانشان راکشیده بودند اکنون بعد از 28 سال جملگی نزد خانواده های خود بودند نه گورهای دسته جمعی که قبرشان هم ناپیدا است.
99-از نظر آسیب های اجتماعی همچون فقر و طلاق و زنانِ تن فروشِ بی شوهر و شوهردار و کودکان کار و کولبران کُرد که برای یک لقمه نان یا بوسیلهٔ تیر پاسدارانِ شما کشته میشوند و یا در زیر بهمن دفن میشوند و همینطور گورخواب ها و ... و یامعضلات اقتصادی وفرهنگی و سیاسی همچون تورم ، نبود آزادی بیان و آزادی احزاب و...ازلحاظ رتبه،در دنیا در ردهٔ آخرینها هستیم.(!!!)
 میدانید چرا؟فقط بخاطر حکومت استبدادی شما. آیافقط یک کشورِ دارای دموکراسی سراغ دارید که همین رتبه های افتضاح آمیزِکشورتحت تسلط شما یاحتی نزدیک به شما یا در کنار شمارا کسب کرده باشد؟بیش از 110 سال از انقلاب مشروطیت و 38 سال از انقلاب 22 بهمن 57 گذشته و شما تمام دستاوردهای آن دو انقلاب رابه دلیل تمرکز قدرتی که مایلیددرقبضهٔ خودنگه داریداز بین برده اید و اگر رتبه های ایران غیر از این باشد باید تعجب کرد.
100-بعد از انقلاب مشروطیت،تمام رهبران کشور که به آزادی مردم احترام نگذاشتند،با مرگ غیر طبیعی و رنج مُردند.بطورمثال مظفرالدین شاه با امضای قانون مشروطه،نام نیکی از خود باقی گذاشت،ولی محمد علیشاهِ فرزندش با ملت جنگید و سرانجام شکست خورده و در تبعید مرد. احمد شاه خودش به فرنگ رفت و پیغام داد که لبو فروشی را به شاهی بر ملت ایران ترجیح داده و در غربت با مرگ طبیعی مرد.رضاخان و فرزندش محمد رضا شاه هر دو در تبعیدِ ناخواسته مُردند.آقای خمینی که در برابر شعار مردم که میگفتند:جنگ ، جنگ تا پیروزی ،شعارِ: جنگ ، جنگ تا رفع فتنه در عالم سر دادند که در پایان مجبور شد به تمام آن شعارها پشت کرده و سرانجام تن به آتش بس دادندو جام زهر(پذیرش آتش بس) را نوشیدند.(آقای رفسنجانی در یکی از خطبه های نماز جمعه گفته بود: اگر ما تجربه ی حالا را داشتیم حتی از جنگ هم جلوگیری میکردیم که باید گفت چرا کشور توسط تجربه داران اداره نشود؟ سرنوشت یک ملت در میان است نه فرد یا یک خانواده)اکنون نوبت شما است که نوع مردن را انتخاب کنید. شما چه انتخابی دارید؟
111-زمانیکه در شبکه های مجازی در سطح وسیعی دیدم که در کتاب های درسی دانش آموزان سوئد از دو کشورجهان که دارای نظام دیکتاتوری هستند یاد شده است،یکی ایران به رهبری شما آقای خامنه ای و دیگری بلاروس به رهبری الکساندر لوکاشنکو،از خودم شرمنده شدم....شما چه احساسی دارید؟آقای خامنه ای؛ هزاران سال با فداکاریِ انسان های بزرگ،طول کشیده تا بشر از غارنشینی به این درجه از تمدن برسد.بجای اینکه شما نیز این تمدن را یک گام به پیش ببرید، صدگام به عقب بر می گردانید؟
12-آقای خامنه ای، بعد از گذشت 388 سال از عمرجمهوری اسلامی،حکومت،هیچگونه دستاوردی نداشته است.شاید بگویید داشتن استقلال یک دستاورد است. میگویم اولا ما استقلال نداریم چرا که مردم، هر زمان فرصت پیدا میکنند در شعارهایشان مرگ بر روسیه سر میدهند، چرا که احساس میکنند وابسته بهدشمن تاریخی روسیه ی نابکار شده ایم.ازطرفی استقلال خود را با استقلال هندوستان مقایسه کنیم که با تمام دنیا بر اساس منافع متقابل، رابطه دارد (بر عکس ما که با تمام دنیا سر جنگ داریم) و به هیچ کشوری وابسته نیست و قدرت های جهانی میدانند که هندوستان،بمب اتم دارد اما چشم پوشی میکنند،بزرگترین دموکراسی دنیا را دارد و بر عکس ما ، همیشه در حال پیشرفت و توسعه است و به جرأت میگویم اکنون دیگر جزو کشورهای جهان سوم محسوب نمیشود. حال میشود به ما گفت که کشوری مستقل هستیم؟کشوری که نمیتواند یک ماژیک وایت بُرد،یک پاکن خوب،یک پرگارِدرست وحسابی،یاکاغذ فتوکپی،یک مدادتراش ساده و...(باوجوداین همه جوانان واساتید باهوش) دُرست کند،مستقل است؟البته که استقلال نیست و عین وابستگی ست چراکه نخبگان ما که سرمایهٔ اصلیِ نجات ازوابستگی اند،38سال است بدلیل بودجه های هنگفتِ مضربه حال کشوربرای امورِبی ثمر(که همه میدانند)،یافراری اند،یابفکرِفرارند،یادراثرفشاربیکاری و وفورموادمخدردرجامعه بتدریج معتادمیشوند ویادر زندانند.
133-آقای خامنه ای بررسی کرده اید که نهادهای فرهنگی زیر نظر شماهمچون موسسهٔ حکمت و بصیرت و تبلیغات اسلامی و حوزه ها و.... که بودجه ی آنها به بیش از ده هزار میلیارد می رسد،کارکردشان چگونه است؟با یک حساب سرانگشتی که مردم روزبروز از دین گریزان و حتا دین ستیز میشوند،کار کرد آنها منفی است.آیا بهتر نیست این بودجه ها صرف ابادانی کشور شود؟ یا حداقل همین پولها را همینطوری به آنها داد تا عمرشان تلف نشده و شغلی ،کار تولیدی و یا خدماتی انتخاب کنند تا برای کشور مفید و خود به خود اشتغال بوجود آورند ؟
144-آقای خامنه ای؛ مردم از اصلاحات نومید شده اند.هنوز دیر نیست. میتوانید همچون پرزیدنت دکلرک در افریقای جنوبی و ژنرال یاروزسکی در لهستان، انتخابات آزاد برگزار کنید اگر چه افرادی از مخالفین شما به قدرت برسند.همچنانکه در لهستان لخ والسا و در افریقای جنوبی نلسون ماندلا از مخالفانِ حاکمان وقت به قدرت رسیدند و اگر آن حاکمان نام نیکی هم از خود بیادگار نگذاشتند، نام بدی هم از خود بیادگار نگذاشتند.ولی اگر مردم به حرکت در بیایند که یقینا روزی به حرکت در خواهند آمد ، میدانید چه قیامتی بر پا خواهد شد؟
155-آقای خامنه ای؛ به مامورین خود بگوئید که رگهای گردنشان را بخاطر سخنان اینجانب متورم نکنند.سال هاست که چوبه ی دار را بر دوش دارم و برای رسیدن به آزادیِ یک ملت ،دادنِ جان، هدیه ی بسیار ناقابلی است. من، بنابر وظیفه و احساس دِینم به فرهنگیان کشور و مردم،مینویسم ومینویسم ومینویسم تا فردا که همکاران واساتید فرهنگی،تاریخِ جنبش ها وحرکتهای تاریخی این حصارِ تنگ ودلگیر وطن دراین بُرههٔ زمانی را برای فرزندان این سرزمین می گشایندو میخوانند،احساس غرور کنند که معلمانی هم بودند که سکوت نکردند و از همه چیزشان گذشتند تا ملت،بیدار و آگاه شده و با هزینه ی کمتری به آزادی، دموکراسی ومردم سالاری واقعی برسند و شاید حاکمان نیز بخود آیند که البته به گواه تجربیات تلخ تاریخِ پرفرازونشیب کشورمان،نمی آیند.
 سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان ایران(تقدیم به روح معلم شهید فرزاد کمانگر که مظلومانه اعدام شد.)
Gefällt mir
Kommentieren