پنجشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۶

صـــــــدای طبــــل جنگ میــــایــــــد ......

《صدای طبل جنگ می آید و دعوت کننده حمله ی امریکا به ایران شخص اقای خامنه ای میباشد.》
ــــــــــــــــــــــــــــــ
ملت قهرمان ایران، شما در طول انقلاب یعنی قبل از پیروزی در شعارها و تجمعاتتان ثابت کردید که آزادی میخواهید.اما آقای خمینی بر خلاف شعارهای شما و وعده های خودش که میگفت: "حکومتی همچون حکومت فرانسه میخواهیم طوریکه حتی درآن مارکسیست ها نیز آزادند" عمل کرده و کشور را به سمت استبداد مطلقه برد.بخاطر همین استبداد، کشور را از باتلاقی به باتلاقی دیگر و عمیقتر برد و این خاصیت حکومت های دیکتاتوری و استبدادی است.و جانشین آقای خمینی یعنی آقای خامنه ای نیز همین راه را ادامه میدهد.
ملت ایران به خاطرعملکرد خوب آیت الله طباطبایی و بهبهانی در انقلاب مشروطیت و همچنین حرفهای آزادیخواهانهٔ آقای خمینی با رنگ و بوی دینی(که با آزادی سازگار بود) رهبری را به آقای خمینی سپرد.اما زمانیکه آقای خمینی قدرت را قبضه و بر خر مراد سوار شد علنا به خبرنگار ایتالیایی که از ایشان پرسید: چراشما قبل از انقلاب حرف های دیگری میزدید و اکنون حرف هایی میزنید که از آن بوی فاشیسم می آید؟ ، آقای خمینی گفت: «خُدعه کردم» !!!
شیخ فضل الله نوری از دشمنان انقلاب مشروطیت و از همدستان محمد علیشاه قاجار که بجای حکومت مشروطه(یاقانون مداری) حکومت مشروعه(یادین مداری) میخواست و بعد از انقلاب توسط انقلابیون مشروطیت اعدام شد الگوی آقای خمینی شده،و چون آقای خمینی میدانست که اگر افکارش را علنی کند مردم با او مخالفت خواهند کرد در اصطلاح فقهی "تقیه" کرده و حرف های باب روز زده تا مقبول مردم واقع شده و به قدرت برسد و آنوقت بودکه آشکار کرد آنچه را که دیدیم.
سپس بعد از انقلاب 57، شیخ فضل لله نوری را شهیداعلام کرده و بلوار به نامش کردند.(جالب است دوستان بدانند که حتی مجتهدین آن زمان هم با اعدام شیخ ففضل الله نوری مخالفتی نکردند)
همیشه دیکتاتورها بخاطر استبدادِ رأی، خود را از بهره مندی از سیاسیون وروشنفکران زمانشان محروم کرده و دست به افراط و تفریط میزنند تامثلا نشان دهند که از همه بیشتر دانسته و از همه انقلابی تر هستند . پیروان آقای خمینی هم به این منظور سفارت آمریکا را تسخیرو اشغال کردند و چون ایران در میان تمام کشورهای جهان تنها شده بود آمریکاهم فرصت را غنیمت دانسته و برای اینکه تمام سلاح هائی که دراختیار رژیم شاه گذاشته بود واکنون دراختیارجمهوری اسلامی بود توسط خودشان وبرای نابودی خودشان استفاده کند، صدام حسین را تشویق کرد که به ایران حمله کند.آقای خمینی که تحریکات بسیاری بر علیه عراق کرده و حتی از ارتش عراق خواست که صدام را سرنگون کند نمی دانست که چه دامی برایش پهن کرده اندو بعدها میانجگری سازمان ملل و یاسر عرفات و خانم ایندیرا گاندی و ضیائ الحق که حتی عربستان حاضر به پرداخت غرامت جنگ بود را نپذیرفت و به جای جنگ جنگ تا پیروزی ،شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم سرداد و چون توانست به بهانه جنگ، تمام روزنامه ها ، احزاب و سازمان ها را منحل و رهبران و خیلی از اعضای آنها را اعدام و تبعید کند علنا گفت: «این جنگ برای ما نعمت است».با عزل بنی صدر(اولین رئیس جمهور بعد از انقلاب در 30 خرداد 60) استبداد دینی مطلقه به یمنِ نعمتِ جنگ برای 8 سال تداوم پیدا کرد تا امریکا به هدفش که نابودی سلاح ها بود برسد و آقای خمینی در حالیکه یک سال از صدور قطعنامهٔ 598 میگذشت ناچار به قبول آن شد و برای جبرانِ این شکست بزرگ اعلام کرد که جام زهر را نوشیده است. جنگ با میلیاردها دلار خسارت جانی و مالی به پایان رسید و آقای خمینی برای جبران شکست،تمام زندانیان سیاسی ،با هر عقیده ای که هنوز بر سر مواضعشان بودندرا که میگویند بیش از 30 هزار نفر بودند اعدام کرد.هنوز ملت در شوک جنگ و اعدام های زندانیان بیگناه بود که آقای خمینی فتوای قتل نویسندهٔ انگلیسی-هندی که کتاب "آیات شیطانی" را نوشته بود صادر نمود و سلمان رشدی هم از برکت این فتوا،کتابش بسیار به فروش رفته و به سرمایهٔ هنگفتی دست یافت و حکومت اقای خمینی از قبل هم منزوی تر شد..خلاصه کنم ،حکومت و قدرت در 13 خرداد 68بعد از مرگ آقای خمینی به آقای خامنه ای انتقال یافت.برای جلوگیری از هر شکستی در یک جنگ احتمالی و برای پیشگیری از حمله، بخصوص از طرف آمریکا همچون کره شمالی برای ساختن بمب اتمی،تصمیم به ساختن تاسیسات اتمی در زیر زمین گرفته شد.اما تمام برنامه ها لو رفت و تحریم های فلج کننده ای از طرف سازمان ملل و اروپا و امریکا بر قرار شد که صادرات نفت ایران در ابتدا به یک میلیون کاهش یافت و قرار بود که در شش ماههٔ بعدی به 500 هزار بشکه و سرانجام به صفر رسیده و همچون عراق نفت در برابر غذا و دارو فروخته شود که حاکمان ایران با ابر قدرت ها به توافق رسیده و درون تاسیسات اتمیشان بتن ریختند و میلیاردها دلار از بودجهٔ کشور را آتش زدند.هنوز از بحران اتمی خارج نشده که وارد بحران حمایت از بشار اسد و حوثی هادر جنگ داخلی سوریه و یمن شدند و میلیاردها دلار در آن کشورها از جمله در لبنان و عراق و فلسطین و افغانستان و ... نیز هزینه کرده که همراه با تلفات انسانی بوده و به هیچکدام از اهدافشان هم نرسیده و نخواهند رسید.شاید کسانی سئوال کنند که ایران هر دو سال یک انتخابات برگزار می کند چطور دارای حکومت دیکتاتوری و استبدادی است؟در جواب باید گفت :ایران نهادی بنام شورای نگهبان دارد که تنها کاندیداهایی که در خط رهبر هستند را تایید و بقیه را از دم، رد صلاحیت میکند و حتی اگر نماینده ای در طول نمایندگی بر خلاف جریان حاکم حرف بزند دورهٔ بعدی تایید صلاحیت نمیشود. یعنی اعضای شورای نگهبان که توسط آقای خامنه ای منصوب شده اند در عمل موظف هستند تنها کاندیداهایی که در خط رهبرهستند تایید صلاحیت کنند و این شامل تمام کاندیداها از جمله ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری و شورای شهر و روستا میشود !!!به جرأت میگویم اولین مجلسِ شکل گرفتهٔ بعد از انقلاب مشروطیت در یک صد و ده سال قبل تا به امروز از تمام مجالس بعداز انقلاب 57 مترقی تر بوده است. در حالیکه در کشورهای دموکراتیک نهادی بنام شورای نگهبان که به بهانهٔ نگهبانی از قانون اساسی،آن را نقض میکند محلی ازاعراب ندارد و همه میتوانندکاندید شده و همه نیز حق رای دارند. بالعکس در ایران، همه میتوانند رای بدهند اما کاندید نمیتوانند بشوند و حکومت هم همین رای را تائیدیه ای برای مشروعیت خود و ردیه ای برای انتقادات مخالفان و نهادهای حقوق بشری دانسته که نگاه کنید چقدر ملت ایران در انتخابات شرکت کرده اند،پس این ملت ما را قبول دارند !!
همینجا لازم است به منتخبین در انتخابات نمایشی و فرمایشی بگویم که شما نمایندگان ملت نیستید،بلکه نمایندگان رهبر یعنی آقای خامنه ای هستید.اگر مدعی هستید که نمایندگان واقعی مردم هستید به این 2 سئوال جواب دهید .
1-کدام کشور هست که با انتخابات آزاد سال به سال وضع ملتش از تمام جنبه ها بهتر از سال قبل نشود فقط یک کشور نام ببرید؟
2-کدام کشور را سراغ دارید که با وجود دموکراسی و انتخابات آزاد، زندانی سیاسی و این همه اعدام و فساد اداری و قضایی و اختلاس های هزاران میلیاردی و ... داشته باشد؟باز فقط یک کشوررا نام ببرید.
در حالیکه در همان آمریکا حزب کمونیست آزاد و در تمام انتخابات کاندید دارد.حتی کمونیستهای فراری و تبعیدی ایران در آمریکا آزادند که برعلیه دولت آمریکا فعالیت کرده و در تظاهرات شرکت کرده و مرگ بر ترامپ بگویند و هیچکدام دستگیر و زندانی نشده و به ایران هم دیپورت نمیشوند.پس ای کسانیکه در انتخابات فرمایشی کاندید شده و بازار گرمی درست میکنید که ملت را به پای صندوق های رای بکشانید(چه رای آورده ها وچه رای نیاورده ها) یک روزی باید پاسخگو باشید . شما میخواهید که وضع خود و خانواده و فامیل و باند خودتان خوب شود. شما در فلاکت و فقر و فساد کشور سهیم بوده و روزگاری میبایست پاسخگوی اعمالتان باشید.هاشمی رفسنجانی در زمان انتخابات همین دورهٔ مجلس فعلی که زنده بود و هنوز سرش را زیر آب نکرده بودند گفت انتخابات باید آزاد باشد که منظورش طرفدارهای خودش بود که آزاد باشند ، آقای خامنه ای در یکی از سخنرانی هایش به او تاخت که مگر کدام یک از انتخابات ما آزاد نبوده ،البته که انتخابات باید آزاد باشد. بله آقای خامنه ای انتخابات آزاد است که این همه حاشیه نشین و فقیر و کارتن خواب و گورخواب و بیکار و معتاد و جوانان مطلقه و اعدامی و زندانی سیاسی و ... داریم.ملت ایران، خوب آگاه است همانطوریکه باید دانش آموزان یک کلاس بر اساس نمرهٔ گرفته شده مقایسه شده و نیز در سطح یک شهر و سپس استان و بعد کشور و دست آخر در المپیادهای بین المللی قیاس شوند که چه کسی و از کدام کشور رتبه می آورد،همینطور تمام کشورهای جهان را با هم از جنبه های مختلف رشد اقتصادی ، سیاسی ، فساد اداری و قضایی و اعتیاد و طلاق و اعدام و خودکشی و تورم و بیکاری و ارزش پول ملی و... با هم مقایسه میکنند و خوب میدانند که ایران جزو ده کشور پایین جدول از لحاظ نابسامانیها وناامنیهای اجتماعی اقتصادی است.
البته آقای خامنه ای دوست ندارند که مردم ایران کشورشان را با دیگر کشورها مقایسه کنند بلکه همچون دانش آموزان که دوست دارند معلم برگه های امتحانی را به خودشان داده تا خودشان تصحیح کنند و در اخر همه دانش آموزان بیست بگیرند آقای خامنه ای هم دوست دارند نمراتی که خودشان به خود میدهند دیگران ملاک قرار دهند.
ملت قهرمان ایران، با نگاهی به نقشهٔ جهان بعد از جنگ سرد، آمریکا به کشورهای دیکتاتوری از جمله افغانستان ،عراق ،لیبی ، صربستان حمله کرده است و اکنون احساس میکنم که نوبت ایران است.برای رفع خطر هر گونه حمله تنها یک راه وجود دارد و آن انجام انتخابات آزاد در تمام نهادهاست، در غیر اینصورت دعوتِ حملهٔ آمریکا به ایران از طرف شخص آقای خامنه ای می باشد.
ملت قهرمان ایران بیایید چه بصورت فردی و چه بصورت جمعی ازحاکمان و بخصوص شخص آقای خامنه ای بخواهیم که برای جلوگیری از یک جنگ خانمانسوز و توقف تمام آسیب های اجتماعی، انتخابات آزاد برگزار کند. این کشور ارث پدری هیچ کس نیست . پس همه با هم فریاد بزنیم:
ما جنگ نمی خواهیم ما صلح میخواهیم.
زنده باد آزادی ، زنده باد دموکراسی ( مردم سالاری) وزنده باد انتخابات آزاد.
( انتشارمطالب و مصاحبه های اینحانب، آزاد است)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
«سید هاشم خواستار؛ نمایندهٔ معلمان ایران»
Gefällt mir

شنبه، مهر ۲۲، ۱۳۹۶

متن مقــــاله در صفحه اول سایت خبـــری شب تاب ( شبتاب نیـــوز )

ه اول » اجتماعی و سیاسی » دکتر محمد ملکی، الگویی برای مبارزه در دوران سیاه استبداد دینی

دکتر محمد ملکی، الگویی برای مبارزه در دوران سیاه استبداد دینی

دکتر محمد ملکی(اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب)،الگویی برای مبارزه در دوران سیاه استبداد دینی ، با قامتی برافراشته در تاریخ معاصر برای تمام ایرانیان و حتی جهانیان، به قلم هاشم خواستار نمایندهٔ معلمان ایران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخاطر اقامت در روستا و بی اطلاعی از وقایع جاری اکنون که خبر بستری شدن وسپس سلامتی دکترملکی را شنیدم بسیار خوشحال شدم که خوشبختانه دکتر ملکی بهبود یافته و به خانه برگشته اند.بهبودی دکتر ملکی بهانه ای شد تا ازاین قهرمان زندهٔ کشورمان یادی بکنم.(طبق عادت ما ایرانیان متاسفانه همیشه بعد از مرگ افراد،اورا قهرمان میکنیم !)
دکتر ملکی در دیماه 1394که با دوستان از جمله آقای نوریزاد به مشهد آمده بودند بی ریا به من زنگ زدند که ما مشهد آمده ایم و بیا دنبالمان. خیلی خوشحال شدم و بیدرنگ خودم را به آنها رسانده و من که تاکنون دکتر را از نزدیک ندیده بودم با اولین دست، فوراً دستش را بوسیدم. بله دستش را بوسیدم چراکه عمرش را صرف مبارزه با استبداد شاه و شیخ کرد. میگفت قبل از انقلاب آنقدر این شیخ ها را با پیکان به این طرف و آن طرف میبردم که به “محمد شیخ کِش” مشهور شده بودم.اما به محض اینکه آقای خمینی بر خلاف وعده هایش (قرار بود حتی مارکسیست ها هم آزاد باشند) عمل کرد در مقابلش با تمام قدرت ایستاد و بارها به زندان افتاد و حداقلِ حقوق بازنشستگی و خلاصه درآمدش را با تمام وجود برای آزادی ملت ایران پرداخت کرد.در یک کلام بگویم دکتر ملکی از مذهب فراتر رفت و در نتیجه، “حقوق بشر و دموکراسی” را برای تمام مردم ایران خواست و میخواهد. شیعه ، سنی، مسیحی ،یهودی ، بهایی، و… و همینطور کُرد و بلوچ و فارس و ترک و عرب و … برایش فرقی نکرده و نمی کند.او از حقوق بشر و دموکراسی خواهیِ اصلاح طلبان داخلی که فقط مدعیش هستند بدش می آید. در سال ۱۳۹۴ که با موشک به کمپ لیبرتی ، محل استقرار اعضاء سازمان مجاهدین خلق که هیچگونه سلاحی نداشتند حمله شد،این حمله را فورا محکوم کرد. آنوقت آقای اصلاح طلب7 سال زندان رفته ، از قتل عام زندانیان تابستان 1367 وابسته به سازمان مجاهدین خلق، عملا احساس رضایت میکند. دوستی که بعد از 5 سال زندان، آزاد شده بود میگفت فلان شخصِ اصلاح طلب که 5 سال با من زندان بوده گفته : که من آدم خوبی هستم حیف که طرفدار مجاهدین خلق هستم. حالا شما مقایسه کنید با جملهٔ مشهور ولتر از روشنفکران انقلاب کبیر فرانسه :من حاضرم جانم را بدهم که تو حرفت را بزنی اگر چه مخالف عقیدهٔ تو باشم. این برادران اصلاح طلب ، دموکراسی خودمانی(دموکراسیِ بابِ طبع حکومت) میخواهند وبرای آزادی و دموکراسی از همین حالا حد و مرز تعیین میکنند که این خود نطفهٔ استبداد بعدی است که پیش زمینه ومقدمهٔ تولد استبدادی دیگراست چراکه اندیشه وتفکر،باتعیین حدومرز جور در نمی آید.از بهمن 57 که بر پشت بام مدرسهٔ علوی یعنی محل استقرار و زندگی آقای خمینی بدون محاکمه و یا محاکمات چند دقیقه ای صدها نفر را اعدام کردند تا 30 خرداد 60 که استبداد و دیکتاتوری مطلق برقرار شد و هزاران نفر اعدام شدند چند سال طول کشید؟تنها 2 سال و 4 ماه! اگر آن زمان نهادهای مدنی قدرتمندی بودند که توانایی داشتند از این همه اعدام جلوگیری کنند و دادگاههایی با موازین حقوق بین الملل می بود، استبداد بازتولید نمیشد و یا حداقل در این زمان کوتاه به استبداد مطلقه نمی رسید. اینکه قانون پیشرفتهٔ “لغو اعدام” در مورد همه آحاد جامعه ازجمله افرادی که با سنگدلی وبیرحمی که ممکن است باعث کشتار هزاران فرد شده باشند درنیمی ازکشورهای دنیا پذیرفته شده،یکی از فوائدش جلوگیری از باز تولید استبداد وکشتار زندانیان سیاسی است. چقدر افراد بیگناه در دهه ی 60 یعنی دههٔ ابتداییِ برقراری این سیستمِ ایدئولوژیک ازجمله نوجوانان سیزده تا پانزده ساله و حتی زنان باردار که اعدام نشدند؟! چرا؟ یکی از مؤثرترین روشها برای جلوگیری از زایش استبداد لغو اعدام است.تنها مستبدترین حکومتها،حاضر به پذیرش قانون لغو اعدام نیستند چراکه این قانون موجب افزایش شهامتِ مخالفان ودرنتیجه افزایش فعالان مدنی وشجاعت در ابراز اندیشه میشود.
حکومت های دموکراتیک بدلیل انتقادپذیری، اندیشمندان را دربند نمیکنند و زندانی سیاسی ندارند.دوستان اصلاح طلب از جلد دموکراسی خودمانی در بیائید و با این حرف هاچراغ سبز به حاکمیت نشان ندهید که :بله ما میخواهیم دستی به روی همین حکومت کشیده و حکومت را رنگ و لعاب دار کرده و مجددا به ملت بفروشیم پس لطفا در رده های پایین هم که شده ما را در قدرت سهیم کنید.خانه از پای بست ویران است و این حرفها برای ملت نان و آب نمیشود و دیگرملت فهمیده است که توسط شما بازی داده میشود. ملت ایران بخشنده است اما اگر روزی به آزادی و دموکراسی برسد و متوجه شود که نقش شمافقط بازدارنده از آزادیِ واقعی بوده مطمئنا از گناهان دههٔ شصت شما نخواهد گذشت. نه من و نه هیچ حزب و سازمان و گروهی نمیتوانند بگویند که چه احزاب و یا سازمان ها و یا گروهی می توانند در یک حکومت ملی آزاد باشند ، بلکه این مجلس ملی آن کشور است که اجازه خواهد داد چه تفکراتی ، چه احزاب و سازمانهایی و چه گروه هایی آزاد باشند، همچنانکه مجلس ملی آلمان بعد از جنگ جهانی دوم اجازه نمیدهد که حزب نازی هیتلر که زمانی از مشروعیت تام و قانونی برخوردار بود و عامل کشتار ملیونها انسان بیگناه شد مجددا فعالیت کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
«سید هاشم خواستار؛ نمایندهٔ معلمان ایران»

میزنم فریاد ، هـــرچه بادا باد ...... وای از این بیـــــداد !


Bild könnte enthalten: 1 Person

دکتـــر ملکــی الگویی ارزنده برای مبارزه .......

دکتر محمد ملکی(اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب)،الگویی برای مبارزه در دوران سیاه استبداد دینی ، با قامتی برافراشته در تاریخ معاصر برای تمام ایرانیان و حتی جهانیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخاطر اقامت در روستا و بی اطلاعی از وقایع جاری اکنون که خبر بستری شدن وسپس سلامتی دکترملکی را شنیدم بسیار خوشحال شدم که خوشبختانه دکتر ملکی بهبود یافته و به خانه برگشته اند.بهبودی دکتر ملکی بهانه ای شد تا ازاین قهرمان زندهٔ کشورمان یادی بکنم.(طبق عادت ما ایرانیان متاسفانه همیشه بعد از مرگ افراد،اورا قهرمان میکنیم !)
دکتر ملکی در دیماه 1394که با دوستان از جمله آقای نوریزاد به مشهد آمده بودند بی ریا به من زنگ زدند که ما مشهد آمده ایم و بیا دنبالمان. خیلی خوشحال شدم و بیدرنگ خودم را به آنها رسانده و من که تاکنون دکتر را از نزدیک ندیده بودم با اولین دست، فوراً دستش را بوسیدم. بله دستش را بوسیدم چراکه عمرش را صرف مبارزه با استبداد شاه و شیخ کرد. میگفت قبل از انقلاب آنقدر این شیخ ها را با پیکان به این طرف و آن طرف میبردم که به "محمد شیخ کِش" مشهور شده بودم.اما به محض اینکه آقای خمینی بر خلاف وعده هایش (قرار بود حتی مارکسیست ها هم آزاد باشند) عمل کرد در مقابلش با تمام قدرت ایستاد و بارها به زندان افتاد و حداقلِ حقوق بازنشستگی و خلاصه درآمدش را با تمام وجود برای آزادی ملت ایران پرداخت کرد.در یک کلام بگویم دکتر ملکی از مذهب فراتر رفت و در نتیجه، "حقوق بشر و دموکراسی" را برای تمام مردم ایران خواست و میخواهد. شیعه ، سنی، مسیحی ،یهودی ، بهایی، و... و همینطور کُرد و بلوچ و فارس و ترک و عرب و ... برایش فرقی نکرده و نمی کند.او از حقوق بشر و دموکراسی خواهیِ اصلاح طلبان داخلی که فقط مدعیش هستند بدش می آید. در سال ۱۳۹۴ که با موشک به کمپ لیبرتی ، محل استقرار اعضاء سازمان مجاهدین خلق که هیچگونه سلاحی نداشتند حمله شد،این حمله را فورا محکوم کرد. آنوقت آقای اصلاح طلب7 سال زندان رفته ، از قتل عام زندانیان تابستان 1367 وابسته به سازمان مجاهدین خلق، عملا احساس رضایت میکند. دوستی که بعد از 5 سال زندان، آزاد شده بود میگفت فلان شخصِ اصلاح طلب که 5 سال با من زندان بوده گفته : که من آدم خوبی هستم حیف که طرفدار مجاهدین خلق هستم. حالا شما مقایسه کنید با جملهٔ مشهور ولتر از روشنفکران انقلاب کبیر فرانسه :من حاضرم جانم را بدهم که تو حرفت را بزنی اگر چه مخالف عقیدهٔ تو باشم. این برادران اصلاح طلب ، دموکراسی خودمانی(دموکراسیِ بابِ طبع حکومت) میخواهند وبرای آزادی و دموکراسی از همین حالا حد و مرز تعیین میکنند که این خود نطفهٔ استبداد بعدی است که پیش زمینه ومقدمهٔ تولد استبدادی دیگراست چراکه اندیشه وتفکر،باتعیین حدومرز جور در نمی آید.از بهمن 57 که بر پشت بام مدرسهٔ علوی یعنی محل استقرار و زندگی آقای خمینی بدون محاکمه و یا محاکمات چند دقیقه ای صدها نفر را اعدام کردند تا 30 خرداد 60 که استبداد و دیکتاتوری مطلق برقرار شد و هزاران نفر اعدام شدند چند سال طول کشید؟تنها 2 سال و 4 ماه! اگر آن زمان نهادهای مدنی قدرتمندی بودند که توانایی داشتند از این همه اعدام جلوگیری کنند و دادگاههایی با موازین حقوق بین الملل می بود، استبداد بازتولید نمیشد و یا حداقل در این زمان کوتاه به استبداد مطلقه نمی رسید. اینکه قانون پیشرفتهٔ "لغو اعدام" در مورد همه آحاد جامعه ازجمله افرادی که با سنگدلی وبیرحمی که ممکن است باعث کشتار هزاران فرد شده باشند درنیمی ازکشورهای دنیا پذیرفته شده،یکی از فوائدش جلوگیری از باز تولید استبداد وکشتار زندانیان سیاسی است. چقدر افراد بیگناه در دهه ی 60 یعنی دههٔ ابتداییِ برقراری این سیستمِ ایدئولوژیک ازجمله نوجوانان سیزده تا پانزده ساله و حتی زنان باردار که اعدام نشدند؟! چرا؟ یکی از مؤثرترین روشها برای جلوگیری از زایش استبداد لغو اعدام است.تنها مستبدترین حکومتها،حاضر به پذیرش قانون لغو اعدام نیستند چراکه این قانون موجب افزایش شهامتِ مخالفان ودرنتیجه افزایش فعالان مدنی وشجاعت در ابراز اندیشه میشود.
حکومت های دموکراتیک بدلیل انتقادپذیری، اندیشمندان را دربند نمیکنند و زندانی سیاسی ندارند.دوستان اصلاح طلب از جلد دموکراسی خودمانی در بیائید و با این حرف هاچراغ سبز به حاکمیت نشان ندهید که :بله ما میخواهیم دستی به روی همین حکومت کشیده و حکومت را رنگ و لعاب دار کرده و مجددا به ملت بفروشیم پس لطفا در رده های پایین هم که شده ما را در قدرت سهیم کنید.خانه از پای بست ویران است و این حرفها برای ملت نان و آب نمیشود و دیگرملت فهمیده است که توسط شما بازی داده میشود. ملت ایران بخشنده است اما اگر روزی به آزادی و دموکراسی برسد و متوجه شود که نقش شمافقط بازدارنده از آزادیِ واقعی بوده مطمئنا از گناهان دههٔ شصت شما نخواهد گذشت. نه من و نه هیچ حزب و سازمان و گروهی نمیتوانند بگویند که چه احزاب و یا سازمان ها و یا گروهی می توانند در یک حکومت ملی آزاد باشند ، بلکه این مجلس ملی آن کشور است که اجازه خواهد داد چه تفکراتی ، چه احزاب و سازمانهایی و چه گروه هایی آزاد باشند، همچنانکه مجلس ملی آلمان بعد از جنگ جهانی دوم اجازه نمیدهد که حزب نازی هیتلر که زمانی از مشروعیت تام و قانونی برخوردار بود و عامل کشتار ملیونها انسان بیگناه شد مجددا فعالیت کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
«سید هاشم خواستار؛ نمایندهٔ معلمان ایران»
👇
Gefällt mirWeitere Reaktionen anzeigen

دوشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۹۶

یــــاران مـــــــوافق .......

Mahmoud Nazeran Pour, اقای ناظران پور شاعر با کت سفید و عینک دودی،درود بر ایشان یار و همدم معلمان به مناسبت روز جهانی معلم در 13 مهرمشهد
به مناسبت روز معلم و حضور معلمان
درجنب ادارهءآموزش وپرورش مشهد:
نیست زمانه اگر به کام معلم
سیزدهء مهر شد به نامِ معلم
گرچه معلم قرینِ رنجِ معاش است
باز بر آموزش است گـــام معلم
در پیِ تعلیـــمِ کودکان و جوانان
هست همه کارِ صبح و شام معلم
عشقِ وطن حظّ بی مثالِ حیاتش
رفع ستــم شیوه و مرامِ معلم
هرکه در او بهره ای است از خرد و علم
ارج نهـد حُرمت و مقـــام معلم
این همه آموزگــــارِ مرد و زن امروز
با ادب و نظم و انسجام معلم
خواستهء ساده شان : " رهائیِ یاران
حفظ کرامت و احترام معلم"
یاور و همکارمـان ز بند رها کن
ای که ندانی غمِ مدام معلم
هست یکی گوشِ حق شنو که نیوشد
این سخنِ حقّ و این کلام معلّم ؟
بو که نشیند همای مهـــر و سعادت
برسرِ کاشانه و به بــام معلم ....
Gefällt mirWeitere Reaktionen anzeigen
Kommentieren

شبکه جهانی کلمــــــــه

 هاشم خواستار‎ hat ‎شبکه جهانی کلمه‎ ««s Live-Video »»geteilt.لایف ویدئو را برای مشاهده این مصاجبه کلیک کنید .
https://www.facebook.com/kale…/videos/1743002082407605مصاحبه با
.کلمه اگر چه خلاصه ای از ان نیست اما حتما گوش کنید ودوستان فنی متن وتصویر بر ان بگذارند


-1:29:07
934 Aufrufe
شبکه جهانی کلمه‎ war live.

Gefällt mirWeitere Reaktionen anzeigen
Kommentieren