پنجشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۵

جعفر عظیم زاده : اتحاد معلم و کارگر باید حفط شودرفتم به دیدنش ....
شنیده بودم که او در بیمارستان سینا بستری شده است.به همین خاطرامروز صبح عزم خود را جزم کردم که بروم و او را ملاقات کنم.در برخورد اولیه علی رغم ضعف و بی حالی شدید که در اثر ۵۲ روز اعتصاب غذا حسابی لاغر شده بود او با بی حالی شدید از جایش بلند شد و من را در آغوش گرفت و از آمدن یک معلم بر بالینش بسیار خوشحال شد.در این مدت کم ملاقات (شاید ۱۵ دقیقه)او همچنان از ادامه کار خود مبنی بر اعتصاب غذا بطور نامحدود حرف می زد.مقاومت او واقعا ستودنی است.نمی دانم کار او درست است یا نادرست.از یک طرف او راهی رفته است که به حق درست است.دفاع از حقوق چند میلیون کارگر که توسط کارفرماها در حال نابودی یا استثمار است و دفاع از خود برای برداشته شدن اتهام امنیتی و از طرف دیگر جان خودش در خطر است.کبد و کلیه هایش آسیب دیده است.هر آن احتمال خطر سکته مغزی یا قلبی وجود دارد.اینجاست که بین دو واقعیت قرارمی گیریم.واکنش حکومت هم نسبت به اعتصاب او تا الان بی نتیجه بوده است.نهاد های حکومتی ظاهرا از جامعه معلمین بیشتر از جامعه کارگری حساب می برد.آقا جعفر با اون حالش برای من تعریف می کرد که علت این موضوع اینست که شما معلمین انسجام بیشتری دارید. روحیه بالای او مرا به وجد می آورد.او می گفت من از سال های اول انقلاب از شما معلمین خیلی چیزا یادگرفتم.او می گفت معلمین به من درس شجاعت و پایداری یاد دادند.خلاصه تواین مدت کم او با ناخوشی و ضعف زیاد حاضر نشد روی تخت دراز بکشد و به احترام من تقریبا نشسته با من صحبت می کرد.از او خواهش کردم که به خاطر سلامتی خود و خانواده و همسر محترمشان دیگر به اعتصاب خود پایان بدهید.به او گفتم که دنیا صدا تو شنید.اما او گفت نه ! من راهی را که با اسماعیل عبدی شروع کردم ادامه می دهم.جعفر عظیم زاده فعال کارگری یک انسان وارسته از هر چیزی است.او ۵۲ روز است لب به غذا نبرده است.او ۵۲ روز است فقط آب و چای می خورد.۱۷ کیلو لاغر شده است.اما ایستاده است.مقاومت کرده است.همسر شجاع او نیز در این مدت پابه پای او با او بوده است.او مرا بر بالین همسرش برد.باید به او نیز بابت داشتن چنین مرد شجاعی تبریک گفت.کم کم باید می رفتم.صدای پچ پچ سه سرباز می امد که زودتر باید بروم.از او خدا حافطی کردم.اواز دیدن من خیلی خوشحال بود.وقتی خود را به عنوان معلم معرفی کردم صورتم را با عشق بوسید. موقع خداحافطی نیز همینطور بود.ناخدا گاه اشکم جاری شد.او در آخرجمله ای به من گفت که اتحاد معلم و کارگر باید حفط شود.ومن بعد از خدا حافظی از او و در مسیر بازگشت به خانه به این ملاقات فکر می کردم و امروز را جز یکی از بهترین روزهای زندگی خود می دانم.به امید آزادی جعفر عظیم زاده.لطفا برای آزادی او هر کاری می توانید دریغ نکنید
.قاسم فلاح معلمی از اسلامشهر30/3/95

LikeShow more reactions
Comment
و باز هم انقلاب يا اصلاح
(دفعه ي قبل از درون زندان در سال 89اين مسئله را باز كردم و متن ان موجود است.)
بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 اگر چه كاخ ارزوهاي ملت براي رسيدن به ازادي و دموكراسي به ناگهان فرو پاشيد و تعداد زيادي از ازاديخواهان اعدام و زندان و تبعيد شدند ، اما شعاع هاي كم نوري از درون رژيم شروع به تابيدن كرد و عده اي را خوشحال كه شايد بتوان با اصلاحات به سوي ازادي و پيشرفت و توسعه و رفاه رفت.نقطه ي اوج ان تظاهرات سال 1339به دعوت جبهه ي ملي بود كه به ارامي برگزار شد. اما در 15 خرداد 1342 كه رژيم با يك تظاهرات ساده ي شهري و روستايي (پپشواي ورامين) روبرو شد تاب تحمل را از دست داده و به روي مردم بي دفاع اتش گشود.جوانان روشنفكر در پيامد ان به اين نتيجه رسيدند كه اصلاحات ره به جايي نمي برد و در نتيجه سازمانهاي چريكي همچون فدائيان خلق و مجاهدين خلق به وجود امدند. در نهايت مردم در سال 1356 به حركت درامدند و با تظاهرات خياباني و اعتصاب هاي بسيار گسترده در 22 بهمن 57 در مدت 1 سال رژيم را ساقط كردند. جوهر اصلي انقلاب 57 ازادي بود ، اما متاسفانه بتدريج حكومت به استبداد ديني مطلقه رسيد. (جهت اگاهي بيشتر و كوتاهي سخن به مقالات قبلي اينجانب مراجعه كنيد.) و امروز شاهد چپاول و غارت و فساد بسيار گسترده در كشور هستيم كه در تاريخ ملت ايران سابقه نداشته است. فسادهاي هزار ، هزار ميلياردي افشا ميشود و يا فيشهاي حقوقي ماهيانه كه 300 برابر حقوق ماهيانه ي يك كارگر و حتي نزديك 10 برابر حقوق رئيس جمهور امريكاست . اعدام كه رتبه ي اول دنيا را داريم و ..... از اعتصاب غذاي كارگر جعفر عظيم زاده فعال سنديكايي و مدني و متحد صنفي معلمان 63 روز است ميگذرد . مرگ جعفر عظيم زاده( با پوزش از جعفر عظيم زاده ي عزيز كه 120 سال عمر كند.) نقطه ي عطفي خواهد بود كه ديگر اصلاح طلبي براي كساني معني نخواهد داشت و ملت در انديشه ي انقلاب فرو خواهد رفت. تاريخ انقلابات كلاسيك گذشته است. در ايران عزيز ما به گواهي تاريخ با امضائ قانون مشروطه توسط مظفر الدين شاه ، ملت كمتر از 5 شهيد داده است . (شهداي كودتاي محمد عليشاه جدا و بعد از انقلاب مشروطه است.) و در انقلاب 1357 هم مردم با تظاهرات و اعتصابات گسترده حكومت پهلوي را ساقط كردند و تنها در 48 ساعت اخر انقلاب مجبور شدند از نظامياني كه به دو گروه تقسيم شده بودند و با همدبگر در گير شده بودند حمايت كنند . يعني از گروهي كه به حمايت از انقلاب مردم در مقابل نظاميان حامي شاه بر خاسته بودند. و باز ملت در همين انقلاب هم بر خلاف شايعات كه 60000 شهيد داده ، 2550 شهيد داده بود.اكنون هم بي پرده بگويم با مرگ جعفر عظيمزاده كشور وارد فاز انفجار خواهد شد كه هر لحظه با اندك جرقه اي ممكن است مردم وارد خيابان ها شده و خواه ناخواه موئسسات ديگر همچون انقلاب 57 وارد فاز اعتصابات گسترده شده و سر انجام ملت به خواسته ي تاريخي خود يعني ازادي و دموكراسي و نهايتا پيشرفت و توسعه و رفاه برسد. همينجا به حاكميت هشدار ميدهم كه جعفر عظيمزاده را ازاد و حقوق ملت كه همان بدست گرفتن سرنوشت خود بدست خود ملت است را به رسمبت بشناسد و گرنه منتظر حوادث زنجير واري كه نيروهاي امنيتي و نظامي به هيچ راهي توان جلوگيري از ان را نخواهند داشت باشد.ادرس سايت www.aftab-chorasan.blogspot.de)
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان (زنده باد زندان تا بر قراري دموكراسي )
LikeShow more reactions
Comment
گفت و شنود راديو فرهنگ با آقاى هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان در مورد شرايط جعفر عظيم زاده كارگر زندانى كه امروز پنجاه و دومين روز اعتصاب غذاى خود را پشت سر گذاشتند ،ابتدا در اين گفتگو استاد هاشم خواستار عنوان نمودند در آخرين تماسى كه با همسر آقاى عظيم زاده خانم رحيم پور داشتند اعلام كردند كه حال ايشان بسيار وخيم است و هر لحظه منتظر خبر ناگوارى هستند ، سپس ضمن بر شمردن علت بازداشت عظيم زاده و به اهداف وى از اين اعتصاب غذا اشاره داشتند كه تفكيك جرايم و حذف اتهامات امنيتى به فعالين صنفى يكى از آنها ميباشد، آقاى هاشم خواستار حق اعتصاب را براى ايشان محترم دانستند و مطرح نمودند كه با توجه به استقامت و پايدارى ايشان در ادامه اعتصاب غذا نميشود از او خواست كه به اين كار خاتمه دهد و در جايى كه سه فعال صنفى ديگر آقايان عبدى ، بداقى و بهشتى امضاء خود را در يك بيانيه در مورد درخواست از جعفر عظيم زاده براى پايان اعتصاب غذا تكذيب كرده اند آنرا كار درستى دانستند ، سلامت آقاى جعفر عظيم زاده در خطر است و پيام استاد هاشم خواستار را با يكديگر بشنويم
http://goo.gl/llPZMm
LikeShow more reactions
Comment
روز جهاني مبارزه براي آزادي زندانيان سياسي(اسلو- نروژ –كنفرانس اينترنتي)
با درود به آقاي دكتر زرافشان و آقاي صالحي و خانم پاكروان و دوستان ديگري كه به بنده اعلام نشده و اكنون متوجه شدم و همچنين با درود و تشكر از گردانندگان كميته دفاع از آزادي زندانيان سياسي كه فرصت را به بنده دادند تا بتوانم به سهم خودم از اين ياران دربند دفاع كنم و سلام به بينندگان كه درد دارند درد نبود آزادي و درد وجود زندانيان سياسي.
ملت ايران بيش از يكصد و پنجاه سال است كه براي آزادي و دموكراسي مبارزه مي كند و متاسفانه هنوز به آزادي نرسيده است.
آزادي قيمت دارد و براي ملت هايي از جمله ملت ايران بسيار گران تمام شده است.به هر صورت تمام ملت ها كه به رشد و توسعه اقتصادي و رفاه و امنيت و عدالت رسيده اند،اين راه را رفته اند.ملت ايران هم چاره اي ندارد تا براي رسيدن به زندگي بهتر از هر جهت، براي رسيدن به دموكراسي مبارزه كرده تا به آن برسد.
وجود زنداني سياسي در يك كشور بزرگترين دليل بر استبدادي بدون حكومت آن كشور است. دفاع از زندانيان سياسي يعني دفاع از دموكراسي و رعايت حقوق بشر.زندانيان با مقاومت در دورن زندانها باعث ميشوند كه حاكميت روز به روز از اعتماد به نفسش كاسته و متقا بلا بر اعتماد بنفس ملت اقزوده گردد.
نمونه اش مقاومت معلم زنداني رسول بداقي با هفت سال حبس بدون يك روز مرخصي است كه سطح شهامت و شجاعت و اعتماد به نفس معلمان را بسيار بالا برد.براي همين در پايان تمام نامه هايي كه در زندان نوشته و به بيرون از زندان مي فرستادم مي نوشتم :زنده باد زندان تا برقراري دموكراسي.
نيروهاي امنيتي بسيار تلاش مي كنند كه با تهديد و تشويق هاي دروغين ،كسي صداي زنداني را از درون زندان نشنود.
نيروهاي امنيتي مرتب به زنداني و خانواده اش يادآوري مي كنند كه مبادا زنداني شما رسانه اي شود.نمونه اش آقاي دكتر محمدمهدي ساجدي فر مي باشد.از زندان اوين دوست و همكار عزيزم آفاي اسماعيل عبدي تماس گرفتند كه آقاي ساجدي فر از مشهد با ما زندان است و ده سال حكم دارد كه نزديك پنج سالش را تا كنون زندان بوده .خانواده اش به تو مراجعه مي كنند،هر كاري براي آنها انجام دادي انگار براي من انجام داده اي.
مادرشان به من مراجعه كردند و گفتند:ما به فاميل خبر نداده ايم كه فرزندمان زندان است بلكه گفته ايم براي تخصص به خارج رفته است.در نتيجه نمي توانيم از فاميل تقاضاي سند براي وثيقه گذاشتن براي قوه قضاييه كنيم.بنده هم اطاعت امر كردم و سند خانه را طي مراحل قانوني در وثيقه ي قوه قضاييه گذاشتم كه ايشان به مرخصي آمد.
در اينجا چون بحثمان دفاع از زندانيان سياسي مي باشد وارد بحث زندانيان عادي نمي شوم.اما يك نكته بگويم كه تمام زندانيان عادي و سياسي معلول حكومت استبدادي هستند.
چه بسيار زندانيان عادي كه در زندان وكيل آباد مشهد با بنده همبند بودند و حتي يك نوبت درب سالن ملاقات را نديده بودند.
يعني خيلي از آنها نزديك بيست سال زندان بودند و كسي نداشتند كه به ملاقات آنها برود.
دوستاني كه مايل به اطلاعات بيشتر هستند به دو نوشته ي اينجانب به نام فراموش شده هاي 1 و2 مراجعه كنند كه اولي درباره ي زندانيان عادي و دومي درباره ي زندانيان سياسي زندان وكيل آباد مشهد مي باشد.
(نشاني وبلاگ:www.aftab-chorasan.blogspot.de) ) نامه ها محصول زندان سال هاي 88 و 89 و فراموش شده هاي يك محصول زندان سال 90 و فراموش شده هاي 2 محصول زندان سال 92 ميباشد.براي دفاع از زندانيان سياسي تمام راه ها را بايد رفت و تمام اين راه ها را اصلي و فرعي كرد. يقينا راه و يا راه هايي كه حاكميت به ان حساس تر است اصلي است . تمام حكومت هاي استبدادي گذشته و حال از تجمع ميترسيدند و مي ترسند و وحشت دارند .تجمع از نظر سازمان ملل حق هر ملتي است. در قانون اساسي همين حكومت هم تجمع بدون حمل سلاح ازاد است. بنابراين از اين ابزار بزرگ براي دفاع از زندانيان سياسي بايد حد اكثر استفاده را كرد. نبايد نگران بود كه در تجمع ممكن است تعداد كمي شركت كنند. حكومت هاي استبدادي از جويبار ميترسند كه ممكن است به سيل تبديل شود. دو نفر از همكاران ما اقايان اسماعيل عبدي و بهشتي لنگرودي با گذشتن از جانشان يعني اعتصاب غذا، ازاد شدند . اقاي بهشتي براي بار سوم اعتصاب غذا كرد كه در نتيجه ي ان هنوز با انواع عوارض ناشي از اعتصاب غذا دست و پنجه نرم ميكند و شايد هم تا اخر عمر اين عوارض را مجبور باشد كه با خود بكشد.ملت ايران و بخصوص همكاران فرهنگي حمايت هاي بسيار گسترده اي از اين دو همكار كردند. زمزمه هاي تجمع توسط فرهنگيان زده شد و به گوش حاكميت رسيد،حكومت عقب نشيني كرد و انها را ازاد كرد. ما معلمان ايران از تمام اقشار ملت از جمله اقاي جعفر عظيمزاده كه بيش از 50 روز است كه در اعتصاب غذا بسر ميبرد حمايت ميكنيم . ما معلمان ميدانيم كه همه ي اقشار و اصناف ملت ايران درون يك كشتي طوفانزده هستيم كه اگر به ساحل نجات ( ازادي و دموكراسي) برسد همه ي ما نجات پيدا خواهيم كرد . و اگر اين كشتي غرق شود همه ي ما غرق خواهيم شد.البته كشتي كه ملت در ان باشد غرق نميشود.
با تشكر –سيد هاشم خواستار نمينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان
LikeShow more reactions
Comment

هــــاشم خــــواســــتار
چرا دزدان ميلياردي ازاد و جعفر عظيم زاده فعال سنديكايي و مدني در زندان و در اثر اعتصاب غذا به سوي مرگ حتمي بايد برود؟؟!!
ساعتي پيش با خانم اكرم رحيم پور همسر زنداني مقاوم اقاي جعفر عظيمزاده تماس گرفتم و احوال همسرشان را پرسيدم كه : تعادل راه رفتن ندارد و به كمك ديگران كمر خم كمر خم راه ميرود.افت شديد فشار خون همراه با كاهش شنوايي و بينايي ، درد شديد كليه و مثانه كه لحظه اي بوده و بيهوش ميشود. و از همه بدتر جمله ي اخر همسر عظيمزاده كه هر تلفني كه ميشود منتظر يك خبر بدهستم!!خبر بد!!ميدانيد يعني چه ؟؟!!چرا دزدان ميلياردي ازاد و جعفر عظيمزاده فعال سنديكايي و مدني در زندان و در اثر اعتصاب غذا بسوي مرگ حتمي بايد برود ؟؟!! محمود احمدي نژاد رئيس جمهور سابق كه به اقا نزديكتر بود چه كار ميكند؟ او كه در دزدي انقدر بيرحم بود كه در ثانيه هاي اخر رياست جمهوريش 16 ميليارد ناقابل بالا كشيد و چون توسط ملت هو شد ناچارا استفراغ كرد.يك حكومت سالم حق مردم هست يا نه؟؟اگر هست كه چرا اين همه فساد و فحشائ و دزدي و غارت و چپاول و....؟؟؟تا ظلمهاي شماهست ، زندان هاي شما هم هست و البته مبارزه هم هست و اين اعتصاب غذاها نيزپايان ندارد و نخواهد داشت.تاريخ كه نخوانده ايد ميدانم.اما تاريخ درس هاي بزرگي به نسل هاي اينده داده و خواهد داد. در تاريخ امده كه عمرو ليث صفاري چون در جنگ با سامانيان شكست خورد و اسير شد ، گرسنه بود تقاضي غذا كرد. برايش غذا اوردند . قبل از خوردن، ناگهان سگي غذايش را خورد و دلو (سطل) به گردن سگ افتاد و سگ فرار كرد. عمرو ليث اهي كشيد و گفت تا نيم روز پيش اشپزخانه ام بار چندين شتر بود و اكنون تمام غذايش توسط يك سگ ولگرد ربوده شد.اين دزديهاي ميلياردي و حتي همين حقوق هاي ماهيانه ي دويست و پنجاه ميليوني خورده تان نخواهد شد.همسر اقاي عظيمزاده ميگويد:دادستان گفته اشتباهي كه در مورد اقاي بهشتي كرديم در مورد اقاي عظيمزاده نخواهيم كرد. شاه در 28 مرداد 32 كه در اثر كودتا بعد از فرار به ايتاليا مجددا به ايران بر گشت، در خاطراتش نوشت : كاش به ايران بر نمي گشتم. و باز در سال 57 گفت : صداي انقلاب شما راشنيدم ولي جقدر دير شنيد!! اره گوشهاي شما هميشه كر و ناشنوا هست!! و مي باشد!!اما فرزندان رشيد ايران همچون جعفر عظيمزاده مثل شما جان عزيز نيستند. ما جانمان را براي ازادي ملتمان به راحتي هديه ميكنيم. امن ترين مكانهاي كشورمان زندانهاست. اين را استبداد ثابت كرده و ازاديخواهاني كه بارها توسط ملت از زندان ازاد شده اند نيز ثابت كرده اند . پس لطفا ما را از زندان نترسانيد.
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان
LikeShow more reactions
Comment

چهارشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۵

قـدردانـی هاشم خواستار از اقدام صادقانه گروهی از همکاران خراسان رضوی در جهت تاکید و تجلیل از مقاومت معلم مبارز رسول بداقی


دست اين همكاران خراسان رضوي را كه در فكر انسانيت هستند ميبوسم
درود بر شما معلمان بزرگ كه واقعا بزرگيد .جمعي از همكاران خراسان رضوي كار بزرگي كردند. هر چند افتخار معلمان رسول بداقي بسيار بسيار شايسته تر از اينهاست اما معلماني هم كه به نيروهاي امنيتي شير فهم ميكنند كه شما هرچقدر بيشتر همكاران ما را زنداني كنيد انها عزيز تر ميشوند كار كوچكي نيست. جمعي از معلمان خراسان رضوي يك عدد اتومبيل پرايد صفر به معلم مقاومت رسول بداقي هديه كردند . همكاران عزيز درود بر شما راهتان پر ره رو باد. ضمنا برنامه هاي ديگري هم در پيش دارند كه ياري دوستان را ميطلبد. هميشه پيروز و سر بلند باشيد.


















Bijan Fathi Moalem Tabeedi's photo.



تقدیم به جناب آقای هاشم خواستار،معلم بزرگوار،بندکشیده ودردآشنای خطه ایران زمین،ازدیار خراسان که همیشه از معلمانِ دربند یاد میکنند.
Like
Comment