پنجشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۹۵

روشنفكر بايد راه نشان دهد تا در يك انتخابات ازاد ملت سرنوشتش را بدست گيرد
اقاي تاج زاده زندان در جمهوري اسلامي به افراد اعتبار ميدهد اما حفظ و نگهداري اين اعتبار از زندان كشيدن مشكلتر است.احترام زندان رفته ها را نه به خاطر اينكه خودم زندان بوده ام بلكه بخاطر اعتباري كه از زندان كسب كرده اند نگه ميدارم. هميشه نگران دوستان زندان رفته هستم كه حرف يا عملي از انها سر نزند كه در اين اعتبار خدشه اي وارد شود برملاشدن نوار گفتگوي ايت الله منتظري با هيئت مرگ زندانيان سال ٦٧ توسط فرزند راستين ايشان احمد اقا مجددا كشتار زندانيان سال ٦٧ را در سطح وسيعي مطرح كرد كه با عكس العمل شخصيت ها و سازمان ها و احزاب و گروه ها روبرو شد. از جمله شخص شما كه با حالتي تعجب مثل اينكه از اين جريان انچنان خبر نداشته و تنها از اعدامياني كه وابسته به مجاهدين خلق نيستند عذر خواهي كرده و مجاهدين خلق را بدتر از داعش دانسته ايد. بنا ندارم كه از جريان خاصي طرفداري كنم ولي لازم ديدم كه بسيار كوتاه به انقلاب ٢٢ بهمن ٥٧ و نقش شما و سازمان شمابپردازم كه چي شد كه از چاله در امديم و به چاه افتاديم.
١-اقاي تاج زاده حتما يادتان هست كه اقاي خميني در فرانسه وعده ي تشكيل مجلس موئسسان داد و گفت روحانيت نبايد در امور كشور دخالت كند و پست و مقام دولتي داشته باشد. جمهوري مدنظر اقاي خميني همچون جمهوري فرانسه بود. ايا اگر اقاي خميني به وعده هايش عمل ميكرد گروه فرقان دست به ترور ميزد كه جان عده اي را گرفته و سر انجام جان خود انها نيز گرفته و يا به زندان افتادند؟(اكثر رده هاي بالاي گروه فرقان از دانشگاه اروميه و از دوستانم بودند كه بعد از سال ٥٥كه فارغ التحصيل شدم ارتباطم با انها قطع شد.)
٢-بعضي بيماريها در شرايط خاص بروز ميكند ايا تندروي هاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي شما و حزب جمهوري اسلامي و موئتلفه و فدائيان اسلام با چاشني ضد امپرياليستي حزب توده باعث نشد كه امام را به سمت تندروي هل داده در نتيجه جنگ و ان همه كشتار وخرابي و ويراني و فقر و فلاكت بوجود امد و سر انجام كشور به استبداد مطلقه رسيد كه خود شما كه از نزديكان نظام بوديد حذف شديد؟
٣-تمام احزاب و تشكلهاي سياسي بي ريشه مدت كوتاهي از عمرشان نگذشته دستشان براي مردم رو ميشود و ديگر نميتوانند از مردم سوءاستفاده كنند در نهايت تغيير نام داده تا با نام ديگرچند صباحي بتوانند بر گرده ي مردم سوار شوند و يا منحل ميشوند. كجا رفت ان حزب جمهوري اسلامي كه يكه تاز ميدان بود ؟حزب موئتلفه ي اسلامي و فدائيان اسلام و سازمان شما در چه جايگاهي هستند؟ايا سازمان شما در صورت ازادبودن احزاب همچون كشور هندوستان و... ميتواند در يك مجلس ملي نماينده ي قشر عظيمي از ملت ايران باشد؟؟!
٤-ايا سازمان شما از ان همه بيانيه كه بر عليه دكتر مصدق و جبهه ي ملي و نهضت ازادي و شخص بازرگان و ... داد حاضر است اكنون از ان بيانيه ها دفاع كند؟
٥-حمله به متينگ هاي قانوني در اول انقلاب بوسيله ي حزب اللهي ها كه از درون سپاه و حزب جمهوري اسلامي و سازمان شما و كميته ها و موئتلفه و... با شعارهاي حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله و هر كس كه با حزب الله در افتد ور افتد صورت ميگرفت. ايا شما از ان حمله هاكه حتي كتاب فروشي ها نيز بي نصيب نبودند اكنون دفاع ميكنيد؟
٦-ايت الله منتظري علي رغم انكه فرزندشان را در جريان بمب گذاري حزب جمهوري اسلامي از دست دادند هيچوقت به احزاب و سازمان ها و گروه ها حمله نكردند هر چند كه با غضب سران حكومت روبرو شدند و متهم به طرفداري از مجاهدين شدند. چرا اكنون كه حقيقت بر همه روشن شده از روش ايشان تبعيت نكنيم كه بجاي حمله به عامل يا عاملان به معلول يا معلولان حمله كنيم؟
٧-شما با اين گفتارتان ايا نيم نگاهي به قدرت نداريد؟چرا هنوز خود را در طيف ايت الله منتظري نمي دانيد؟!(وسعت ديدگاه و سعه ي صدر) ايا به قول اقاي دكتر ابراهيم يزدي دبيركل نهضت ازادي ايران دوم خردادي ها ازادي رافقط براي خودشان ميخواهند؟ايا چنانچه طيف شما مجددا به قدرت برسد ملت از چاه به چاله نمي افتد؟
٨-اقاي تاج زاده ما برون نظامي هاي جمهوري اسلامي اخلاقا و بدون هماهنگي و نوشته اي متعهد هستيم به كساني كه در درون نظام جمهوري اسلامي مورد غضب واقع شده و به دلايلي هزينه داده اند گذشته ي سياه انها را به رخشان نكشيم. ايا شما با اين گفتارتان عملا باعث نميشويد كه گذشته ي شماها مجددا رو شود؟
٩-شما بين اعداميان مجاهدين خلق با بقيه كه اكثرا از چريك هاي فدايي خلق و يا راه كارگر و به هر صورت كمونيست ها هستند فرق گذاشته و تنها از خانواده هاي اعداميان منهاي مجاهدين خلق عذرخواهي ميكنيد يعني بخودتان اجازه ميدهيد زنداني كه نزديك بود حبسش تمام شودو يا زندانيان ديگر كه بالاخره ازاد ميشدند بايد اعدام ميشدند؟ ايا بايد انها را در گورهاي دسته جمعي دفن ميكردندكه معلوم نيست قبرشان در كجا قرار دارد؟مگر زندان براي تنبيه نيست؟كسي كه حبسش را كشيده با ديگر شهروندان چه تفاوتي دارد ايا سزاوار اعدام است؟
١٠-كشتار زندانيان ٦٧چنان وحشتناك بود كه تنها بعد از چند ماه از ان فاجعه دهان به دهان در بين مردم ميگشت كه زندانيان را در زندانها قتل عام كردند. چطور شما خبر دارنشديد؟!در ان موقع چه سمتي داشتيد؟ واقعا خواب بوديد كه بيدار نشديد يا خودتان را به خواب زده بوديد كه مسلما هيچوقت بيدار نميشويد؟
١١-بنده امار ندارم اما تصورم اينست كه اگر به اعداميها و شهداي حكومت و شهداي جنگ و خلاصه به همه ي كشتارها نگاه كنيم از اعدامي ها و شهدا و كشتار حكومت پهلوي و قاجار بيشتر ميشود. چي بدست اورديم؟ از غارت و چپاول بيت المال و حقوق هاي چند صد مليوني كه همه در يك كفه قرار ميگيرد اگر بگذريم ملت به اين نتيجه رسيده كه دين از دولت بايد جدا باشد و روحانيت كاركرد خودش را داشته باشد. ايا ملت براي رسيدن به اين نتيجه اين همه هزينه بايد ميداد؟ ايا شما از عملكرد شخص و سازمانتان در ان سالهاي كشت و كشتار دفاع ميكنيد؟
١٢-اقاي تاج زاده ملت ها با هيچ فرد و گروه و سازمان و حزبي پيمان برادري دائم نمي بندند ، پس حق ملت هاست كه بدون قيم و سلطه و شاه و شيخ سرنوشتشان را بدست گيرند. دوستان اصلاح طلب به دنبال حق باشيد نه فرد كه فرد ممكن است خيانت كند و همه را در بازار برده فروشان به پشيزي بفروشد كه فروختند.
١٣- ولتر در قرن ١٨ و در عصر چاپ سنگي ميگويد حاضرم جانم را در راه عقيده ي تو بدهم كه تو حرفت رابزني اگر چه مخالف عقيده ي تو باشم.حالا شما و سازمان شما در قرن بيست و يكم در عصر اينترنت در كجا ايستاده ايد؟ حق ملت فرانسه است كه با داشتن چنين روشنفكراني در چندين قرن قبل جزئ 5قدرت جهاني باشد. و ما هم با داشتن روشنفكراني كه ازادي را فقط براي خودشان ميخواهند جزئ فلاكت بارترين ملتها باشيم.
١٤-پيامبر در عصر برده داري مبعوث شد. اگرچه برده داري را لغو نكرد اما تسهيلاتي براي ازادي برده ها فراهم كرد. از جمله اگر روزه ي عمدي خورده شود بايد شصت و يك روز روزه گرفته و يا يك برده را ازاد كند. قبايل عرب بخاطر تخم شترمرغي ٤٠ سال با هم جنگيدند. براي اينها قصاص كارساز بوده كه در صورت كشته شدن يك نفرقاتل قصاص شود تا قبايل به جان هم نيفتند و بجاي دو نفر هزاران نفر كشته نشوند.ولي بشر امروز به مرحله اي رسيده كه در نروژ يكنفر نزديك ٨٠ نفر ادم ميكشد و به او ٢١ سال زندان ميدهند و صاحبان خون هم تظاهرات نميكنند كه قاتل اعدام بايد گردد. در حاليكه در زندان وكيل اباد مشهد فرد فقيري با من هم اطاق بود كه بخاطر جزئي دزدي انگشتانش را بريده بودند. دست و پاي افتابه دزدها را مي برندولي دزدان ميلياردي ازاد و يا اگر به زندان مي روند بزودي به انها مرخصي داده تا دوران حبس را در خانه گذرانده و يا از طرف زندان به ماموريت خارج از كشور ميروند.(محمد رضا رحيمي معاون رئيس جمهور و مرتضي رفيق دوست) داعش سني از اين هم جلوتر رفته و با شمشير گردن ميزند ويا دختران بالغ و نابالغ را در بازار شهرها همچون عصر پيامبر بفروش مي رساند كه حكم خدا را اجرا ميكند. ايا شما ارتداد جبهه ي ملي توسط ايت الله خميني را قبول داريد؟ ايا قبول داريد كه در يك شرايط ازاد و دموكراتيك ملت ايران به ان درجه از بلوغ رسيده كه اعدام را لغو كند؟
١٥-حزب كمونيست فرانسه اعلام ميكند كه براي تداوم چاپ نشريه ي ارگان حزب بيشتر از شش ماه بودجه ندارد دست راستي ترين حزب فرانسه به دولت پيشنهاد ميدهد كه از بودجه ي دولتي به ان حزب كمك شود تا براي سلامت و تداوم دموكراسي فرانسه بتوانند به چاپ نشريه ادامه دهند. سازمان شما همراه با حزب جمهوري اسلامي و موئتلفه صداي هر مخالفي را خاموش و تمام احزاب را سر كوب كرديد.ايا پشيمان نيستيد؟ عذر خواهي نميكنيد؟ مشهور است كه در وزارت اقاي مير سليم بر وزارت ارشاد كتاب هاي فيزيك و شيمي را نيز سانسور ميكردند.
١٦-اقاي مهندس سحابي (ظاهرا در مراسم حج) به اقاي خاتمي رهبر اصلاحات ميگويد فرق من با شما اينست كه من ميخواهم كشور (ملت ) را نجات دهم و شما ميخواهيد نظام را نجات دهيد. ايا شما هنوز در فكر نجات نظامي هستيد كه رده هاي بالاي كشوري و سپاهي حقوق هاي چند صد مليوني ميگيرند؟ايا شما ميخواهيد با كمك همينها وعده ي اول انقلاب كه بزودي مستضعفين وارث زمين خواهند شد را به مرحله ي عمل برسانيد؟
١٧- جبهه ي ملي از اتحاد احزاب ملي گرا و نهضت ازادي از شكم جبهه ي ملي و سازمان مجاهدين خلق از شكم نهضت ازادي متولد شد. ولي سازمان شمااز شيخ فضل الله نوري و ادامه ي راه ايت الله كاشاني و سرانجام ايت الله خميني متولد شده است درست است؟
١٨-بنده در سال ٥٩از بنياد مستضعفان بخاطر حزب الله بازي اخراج و در سال ٦١ از اداره ي كشاورزي ايرانشهر بخاطر حزب الله بازي مدير كل وقت اقاي عباس روشن اردكاني مجبور به استعفا و در همان سال از اداره ي كشاورزي سرخس بخاطر حزب الله بازي مدير كل كشاورزي وقت اقاي سيد ابوالقاسم حسيني ابري اخراج و در سال ٦٩در اطلاعات بازجويي شديد و در سال ٨٣به دو سال حبس محكوم و در سال ٨٦ به كسر يك هشتم حقوق محكوم و در سال ٨٨ به دو سال زندان محكوم كه بعد از پايان حبس با ٤٥ روز اضافه خدمت (زندان)به خاطر نوشتن نامه از درون زندان به ٦ مليون تومان جريمه محكوم كه به ازاي دادن جريمه حبس كشيدم. به تمام اين دوران و دوران سياسيم كه از سال ٥١ شروع ميشود و در سال ٥٢ در ١٦اذر با ضرب و شتم دستگير و در سال ٥٤ به دو ترم محروميت از تحصيل محكوم افتخار ميكنم. ايا شما هم به گذ شته ي خود و سازمانتان افتخار ميكنيد؟
١٩-روشنفكر بايد راه نشان بدهد تا ملت در يك انتخابات ازاد سرنوشتش را بدست گيرد نه اينكه انها را گمراه كند كه از چاه به چاله بيفتند و يا بر عكس از چاله به چاه بيفتند.
٢٠-دوستان چون ممكن است نظرتان را در گروه هاي تلگرام نبينم لطفا با قبول اصل ازادي در صورت اظهار نظر در خصوصي بنده هم بگذاريد كه مشاهده كنم و در صورت لزوم جواب دهم.آدرس سايت www.aftab-chorasan.blogspot.de)
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان
Image may contain: 2 people , text

شنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۵

....خــاطــره ای از بازداشت سال هشتاد و سه

عكس گوياست اما با خاطره اي از بازداشت سال 83 گوياتر ميشود.
اجمالا براي كوتاهي سخن بسيار خلاصه خواهد بود.در شهريور سال 83 به دعوت شوراي هماهنگي تشكلهاي صنفي فرهنگيان سراسر كشور در رشت گرد هم امديم كه با محاصره ي نيروهاي امنيتي ودستگيري 9نفراز معلمان ميزبان رو برو شديم. معلمان ديگر گيلاني هم نه به خاطر ترس از نيروهاي امنيتي بلكه براي اينكه دستگير نشده تا شايد بتوانند از ما پذيرايي كنند كمتر افتابي ميشدند.در يكي از مدارس در حاليكه در محاصره ي نيروهاي امنيتي بوديم با سرگرم كردن انها و صرف نهار(نان و خربزه) بيانيه اي كه معلمان به مدت يك هفته با حضور در مدارس به كلاس نروند داديم.قرار شد در شش ماهه ي دوم شوراي هماهنگي در مشهد و در خانه ي من تشكيل شود.به مشهد كه بر گشتم تا گوشي تلفن را بر داشتم با خش خش زياد فهميدم كه تلفن شديدا كنترل و بزودي دستگير خواهم شد.بعد از دو هفته اطلاعات مرا خواست و سه روز بازجويي پس دادم. پرونده به دادگاه فرستاده شد كه بعد از پايان دادگاه، قاضي گفت با كفالت ازاديد.(قاضي مرا متهم به ارتباط با گروه فرقان و مجاهدين خلق و نهضت ازادي و جنبش مسلمانان مبارز كرد كه خنده ام گرفت و به قاضي گفتم اقاي قاضي مرا به يكي از اينها وصل كنيد چون اينها تفاوت هاي زيادي با هم دارند.قاضي نگاهم كرد ماند كه چي بگويد.)اما نيروهاي امنيتي مرا از درون دادگاه همچون دزدان با خود بردند.بازداشت معلمان از مدتي قبل شروع شده بود كه نشان از مرحله ي ديگر براي رسيدن به خواسته هاي برحقشان ميداد.مقاومت در زندان باعث ميشد كه معلمان با اعتمادبنفس بيشتر و بهتري وارد صحنه شوند.در اطلاعات عكس گرفته و لباس زنداني پوشيده و سپس مرا به سلول انفرادي فرستادند.در سلول انفرادي شروع به خواندن دست نوشته هاي زندانيان بر روي ديوار كردم كه يكي از زندانيان بر روي ديوار شش خط كشيده بود و نوشته بود: جرم بوق زدن!!با خود گفتم براي بوق زدن شش روز زندان بوده پس هر زمان يك سال شد انوقت يك خط ميكشم. در عمرم بجز ايام نوجواني نرقصيده ام. اما در سلول براي بالا بردن روحيه ام كه ممكن است يك تا دو سال در اين سلول بالشم مرتب يا ميرقصيدم يا ورزش ميكردم.در سلول انفرادي كه هم توالت وهم دستشويي و هم حمام و هم محل خورد و خواب واستراحت بود (حدود3متر مربع)يك روزهنگام دستشويي شير آب ازجا درامد و آب به همه جا پاشيد و آي نگهبان ،نگهبانم بلند شد.مرا به هوا خوري بردندوشير را درست كردند. شب احساس كردم حالم خوب نيست. تصوركردم در غذايم دارو ريخته اند.قبلا شنيده بودم كه به مهندس سحابي دارو داده كه در ملاقات زن وبچه اش را نميشناخته و اين سابقه در رژيم شاه هم بود كه به مهدي رضايي جوان نوزده ساله دارو داده كه در دادگاه بخاطر اثر داروها كلمات را پراكنده پراكنده ميگفته.(همينجا بگويم كه 45 سال است با همين افكار براي رسيدن به ازادي زندگي و مبارزه كرده ام اگر تغييري در روحيه ام ايجاد شد بدانيد كه بلايي سرم درامده و ديگراين هاشم خواستار ان هاشم خواستار نيست.)بعدا فهميدم كه چون اب روي موكت كثيف و الوده ريخته شده، هواي سلول بسيار الوده شده كه مرا نيز مريض و بدحال كرده بود.شبي در سلول خواب ديدم كه خداوند ميگويد به در و ديوار نگاه كن ديوارها گواهي ميدهند كه حق با تو است و اينها شيطان هستند و تو را ميخواهند از راه خدا باز دارند.در راه هواخوري از نگهبان كاغذ و خودكارخواستم كه خوابم را بنويسم تا فراموش نكنم.فورا در اختيارم گذاشت ،اما تا نوشتم مرا به بازجويي بردند كه همان نوشته را به انها دادم . باز جويانم 3 نفر بودند. بهترين و بيشترين لذت زندگيم زماني بود كه بازجوهايم در تاريكخانه همچون بچه گنجشكي در كف دستم عاجز و ناتوان بودند. به سربازجو گفتم: من هم ميتوانم كار دست شما بدهم، سرم را چنان به ديوار سلول ميكوبم كه كشته شوم انوقت شما امنيت تشييع جنازه ام را به عهده گيريد.تحت هيچ شرايطي حاضر نشدم امضاي خود را از پاي بيانيه پس بگيرم و نه هم دعوت شوراي هماهنگي را لغو كنم كه سرانجام به دو سال حبس محكوم شدم.ياران اگر روز هست اكنون برويد خورشيد را ببينيد و اگر شب هست فردا صبح خورشيد را ببينيد، ايا ميشود خورشيد را انكار كرد؟!ازادي همچون خورشيد بزودي در اسمان ايران طلوع خواهد كرد.آدرس سايت www.aftab-chorasan.blogspot.de)
سيدهاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان
Show more reaction

جمعه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۵

.... در " تاریکخـــــانه " هـــا فعــــــالان سیـــاسی به اعــــدام محکوم میــشوند .....

.

Image may contain: 1 person
Want to tag ‎سید هاشم خواستار‎?  
Yes · No
Manyjeh Nazem
هاشم خواستار: فعالان سياسى در "تاريكخانه" به اعدام محكوم می‌شوند
هاشم خواستار، زندانى سياسى سابق و فعال فرهنگى و عضو كانون صنفى معلمان خراسان، در گفتگويى تلفنى با بخش فارسى "العربيه"، اعدام دست جمعى ٢٥ فعال عقيدتى كرد را محكوم كرد و گفت كه احكام اعدام و زندانهاى طولانى مدت فعالان سياسى در دادگاه‌هایی برگزار مى شود كه آنها را " تاریکخانه " توصيف كرد.
هاشم خواستار كه به دليل فعاليتهايش در سالهای ٨٣ و ٨٨ و٩٢ سه بار حکم زندان گرفته و جمعا نزدیک ٥ سال زندان را تحمل كرده، از وضعيت وخيم زندانيان سياسى سخن گفت و با " وحشتناك" خواندن وضعيت حقوق بشر در ايران ، خواستار مداخله جامعه بين الملل براى توقف سركوب و خفقان در كشور شد. آقاى خواستار دخالت جمهورى اسلامى در كشورهاى منطقه از جمله سوريه و يمن و عراق را محكوم كرد ودر پيامى خطاب به " برادران مسلمان در کشورهای عربی" گفت: "جامعه ایران در حال حركت دمكراسى و جدايى دين از دولت است و خواهان آبادى كشور و زندگى مسالمت آميز با همسایگانمان و همه دیگر ملت‌ها دوست و برادر است".
سید هاشم خواستار
خبرگر
at چهارشنبه, مرداد ۲۰, ۱۳۹۵
Like
Comment

هاشم خواستار در مصاحبه با العربیه: ایران که به دموکراسی برسد، کل خاورمیانه به آرامش خواهد رسید
هاشم خواستار نماینده‌ی معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان که بارها توسط دژخیمان خامنه‌ای دستگیر و روانه زندان شده بود اعدام 25تن از زندانیان اهل سنت در زندان گوهردشت کرج در هفته گذشته را محکوم کرد. وی همچنین گفت: «ما دخالت حاکمان خودمان در سوریه و همکاری آنها با 'بشار اسد' جنایتکار و همچنین دخالت در یمن و عراق را محکوم می‌کنیم» .
هاشم خواستار که با العربیه مصاحبه می‌کرد در پاسخ به این سؤال که «وضعیت معلمان، کارگران و کلاً وضعیت حقوق‌بشر در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟» گفت: «وحشتناک است، در کشور ما حاکمیت مسائل ابتدایی حقوق‌بشر را نیز رعایت نمی‌کند. ما هیچ‌گونه آزادی نداریم. برای نمونه NGOها و کانون صنفی فرهنگیان در استان خراسان… کماکان اجازه برگزاری یک انتخابات آزاد را ندارد. به هیچ عنوان آزادی‌های ابتدایی موجود نیست و مسائل ابتدایی حقوق‌بشر که باید رعایت بشود، رعایت نمی‌شود» .
وی افزود: «برای اندک فعالیتی افراد را به زندان می‌اندازند. اگر اینک من آزاد هستم به این دلیل است که آن‌قدر به زندان رفته و آمده‌ام که دیگر خسته شده‌ام و آنها به این نتیجه رسیده‌اند که اگر مرا زندانی نکنند، سر و صدای کمتری ایجاد می‌شود ولی باز هم اگر به این نتیجه برسند که باید مرا ببرند، فوراً خواهند برد».
خبرنگاران العربیه پرسید: در روزهای گذشته خبر اعدام جمعی 25 فعال عقیدتی کُرد منتشر شد که سازمان بین‌الملل این اعدامها را محکوم کرد، اما از سوی دیگر می‌بینیم که این اعدامها با بیست و هشتمین سالگرد قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ همزمان شده، شما دلایل بازگشت دوباره سیاست اعدامهای جمعی از سوی جمهوری اسلامی را چه می‌دانید؟»
هاشم خواستار پاسخ داد: «تمامی حکومت‌های دیکتاتوری در سرتاسر جهان، برای ایجاد وحشت و ممانعت از حضور مردم در صحنه و تلاش برای رسیدن به حقوق خود، از ترور استفاده می‌کنند، این برای دیکتاتورها یک اصل است. کشور ما نیز جدای از این اصل نیست. قتل‌عام سال 67 در تاریخ 200ساله ایران، با تمام حکومت‌های استبدادی و دیکتاتوری که داشته، بی‌سابقه بوده است. در سال 67 چنان قتلی عامی به راه انداختند که ملت دچار بهت شد، که واقعاً چه خبر است؟ اینها… می گفتند، چه شد که کشور ما به این روز افتاد؟ هم اینک نیز همه برادران اهل تسنن ما، هر عقیده‌ای که داشته باشند، این اعدامها را محکوم می‌کنند، خود من نیز این اعدامها را محکوم می‌کنم. بارها گفته شده که این دادگاههایی که برگزار شده نیز در تاریکخانه بوده است» .
وی افزود: «جنبش مدنی ملت ایران بسیار قدرتمند شده است. این پیام مرا به برادران مسلمان در کشورهای عربی برسانید؛ ایران در حال رسیدن به مرحله‌ای است که دین را از دولت جدا کند. … ایران در حال رفتن به سمت دموکراسی است و ایران که به دموکراسی برسد، کل خاورمیانه به آرامش خواهد رسید. به این معنا که ما با هیچ کشوری جنگ و دعوا نداریم و می‌خواهیم با همه ملتها دوست باشیم. ما دخالت حاکمان خودمان در سوریه و همکاری آنها با 'بشار اسد' جنایتکار و همچنین دخالت در یمن و عراق را محکوم می‌کنیم.
Image may contain: 1 person , closeupe
Mehran Salahi
معلم پای تخته داد میزد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسیها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وآن یکی در گوشه‌ای دیگر «جوانان» را ورق می زد.
برای اینکه بیخود های‌و هو می کرد و با آن شور بی‌پایان
تساویهای جبری را نشان می‌داد
با خطی خوانا بروی تخته‌ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت : یک با یک برابر است
از میان جمع شاگردان یکی‌برخاست
همیشه یک نفر باید بپاخیزد...
به آرامی سخن سر داد:
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
نگاه بچه‌ها ناگه به یک سو خیره گشت و
معلم مات بر جا ماند
و او پرسید: اگر یک فرد انسان، واحد یک بود
آیا یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهوشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه صورت نقره گون، چون قرص مه می‌داشت بالا بود
وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می‌پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفتخواران از کجا آماده می‌گردید؟
یا چه‌کس دیوار چین‌ها را بنا می‌کرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می‌گشت؟
یا که زیر ضربه شلاق له می‌گشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه‌کس آزادگان را در قفس می‌کرد؟
معلم ناله‌آسا گفت:
بچه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست.......
خسرو گلسرخی
Like
Comment

شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۹۵

...... امــــا آینـــــــده برایم روشــن است !

غيبگو نيستم اما اينده برايم روشن است.
ــــــــــــــــــــــــ:ــــــــــــــــــــــ
؛ــــــــــــــــــــــــ؛
آنچه در زير مي آيد خاطراتِ سال 90 و از بازجوييهاي ان سال است كه بعد از اتمام دوران حبسم بخاطر نامه هايی كه از زندان فرستاده بودم آزاد نشدم و دوباره محاكمه و بازجويي شدم.همان زمان به بازجو گفتم: پاسخ به سئوالاتِ شما براي خوشايندِ شما نيست بلكه براي روزی است كه اسناد و مداركِ سازمانِ اطلاعات همچون ساواك،آشكار گشته و جزئي از تاريخ ايران شود.براي رسيدن به اصل قضيه يعني "آيندهٔ ايران"(بصورت خلاصه) مسائلي بيان خواهم کرد و سپس به تحلیل خویش از آيندهٔ ايران می پردازم.
1- تعريف انقلابي:ه به!
ماشينِ ژيان و لندرور(کنایه ازخودروهای ارزان قیمت) سوار ميشود و میگويد:چه عالی! درزندان هنگام نهار با ايت الله قابل،برگهاي كلم را لای نان ميگذاشتيم و ميخورديم.من به ايشان ميگفتم:به ياد چه
"انقلابي" به فردی ميگويند كه از تمام دارائيش يعني جان ومال و حتي خانواده اش براي رسيدن به هدف و عقيدهٔ انسانی اش بگذرد. پس آنهایی كه ميگويند:ما انقلابي هستیم ولي خودشان و فرزندانشان (گرگ زاده هايشان)را بر جان و مال مردم مسلط كرده و كشور را غارت ميكنند نه تنها انقلابي نيستند بلكه ضد انقلاب و خائن به ملتند.با زبان نميشود انقلابي بود بلکه بايد عمل كرد.انقلابي به كسي ميگويند كه بخاطرهمنوعانش ودرعین توانایی،نان و ماست وسبزي ميخورد و ميگويد: ب مي افتيد؟ ميگفت نميدانم !!! ميگفتم:به ياد يعقوب ليث...
2- تجزيهٔ ايران:
ايران،تحت هیچ شرايطي تجزيه پذير نيست.چرا؟به عقيدهٔ من ثروت های نفت وگاز، علاوه بر عوامل ديگر،به عامل بزرگي براي وحدت كشور مبدل شده اند.در صورت سهيم بودن تمام اقوام ايراني از ثروت نفت وگاز وبه رسميت شناختن حقوق آنها(فی المثل با زبان مادری خود در كنار زبان ملي،بخوانند،بنويسند و فرماندهٔ نيروي انتظامي و شهرداران را خودشان انتخاب كنند و اُستاندارشان را با تاييد مركز،انتخاب كنندو ...) چرا خواسته باشند جدا شوند؟ بهترين دوستانِ خودِ بنده از آذري های وطن پرست،كُردهای شجاع،عرب های سخاوتمند و بلوچ های باصفا،مهربان وخوش قلب هستند.يك میليون كُرد در تهران زندگی میکنند،نصفِ جمعیت تهران،آذری هستند.آذریها در تمام استانها به غير از استانهاي اذربايجان و اردبيل از جمله همين خراسان خودمان پراكنده هستند.آن طرفِ مرز،مردمانِ عرب در عراق يعني بصره پيرو آيت الله سيستاني(ايراني ) هستند.چرا خواسته باشند اينطرف مرز يعني داخل ايران تجزيه طلب باشند؟با به رسميت شناختن حقوق آنها در چارچوب يك حكومت ملي وآبرومند،غیرانحصاری،دمکراتیک،انسان مدار،پاسدارحرمتِ قومیتها وهویتِ ایرانیانِ ساکن دراین فلاتِ تمدن ساز،مسلما تجزيه طلب نخواهند بود. در تهران بيش از يك میليون سني مذهب زندگي ميكنند ولی حکومت،اجازه نميدهد كه با پول خودشان مسجد بسازند.آنوقت هفتهٔ وحدت هم برگزار ميكنند كه اهل تسنن اسمش را گذاشته اند هفتهٔ وحشت.اقوام ايراني در داخل خاك ايران همچون باغي با گلهاي رنگارنگ هستند.چه اشكال دارد اگر من خواسته باشم فرزندم بلوچي يا عربي يا كردي يا تركي ياد بگيرد،او را به يكي از اين مدارس بفرستم كه اين زبانها را هم در كنار فارسي ياد بگيرد؟ چه مشكلی به وجود مي آيد؟ هيچ. اين باغِ گل(اقوام ایران) ارزشش از نفت بسيار بيشتر است واین اقوام فرصت هستند نه تهديد!
3-وضعيت متحدين بعد از جنگ جهاني دوم:
شكست كشورهاي آلمان و ايتاليا و ژاپن بعد از جنگ جهاني دوم كه با كشتارها و خرابی های بسيار گسترده همراه بود زمينهٔ ظهورِ گروه هاي چريكي به نامهاي بادر ماينهف و بريگاردهاي سرخ و ارتش سرخ ژاپن شد.اين سه كشور قبل از شروع جنگ جهاني دوم به سمت ديكتاتوري پيش رفتند. ديكتاتورها هميشه بقاي خود را براي اتحاد ظاهري ملتهایشان و سركوب آزاديخواهان در بحران و انهم بحرانهاي بزرگ همچون جنگ مي بينند. با شروع جنگ گروه هاي چريكي ظهور پيدا كردنداما بعد از پايان جنگ تا زمانيكه هنوز وضعيت اقتصادي اين كشورها خراب بود ادامهٔ حيات دادند و حتي اقدام به ترور درکشور می کردند.اما با تداوم دموكراسي به تدريج تحليل رفته و سازمانشان از بين رفت.(كساني از آنها هنوز در زندان هستند.)
25-4 شهريور 1320:
بعد از شهريور 20 كه رضا خان به تبعيد فرستاده شد فضاي باز سياسی بوجود آمد و احزاب مختلف از جمله حزب توده كه وابسته به شوروي بود،فعاليت وسيعي را آغاز كردند.اقتصاد و معيشت مردم اگر چه در ابتدا خيلي خراب بود اما بتدريج بهتر ميشد.تا اينكه در 28 مرداد 1332 با يك كودتاي آمريكايی- انگليسي،شاه با اختياراتِ تام دراستبدادِ فزاینده،به صحنهٔ قدرت برگشت. تعداد زيادي از آزاديخواهان از جمله دكتر حسين فاطمي وزير خارجهٔ دکتر مصدق و تعداد زيادي از افسران ارتش (وابسته به حزب توده) اعدام شدند. بعد از كودتا كشور بصورت كُند و بعد از جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1973 كه قيمت نفت چند برابر شد با رشد اقتصادي سريع اما نامتوازن پيشرفت كرد. اما نبود عنصر آزادي و دموكراسی،زمينهٔ رشد گروه های چريكی را در دههٔ 40 بوجود آورد.در اين سالها گروه ها و سازمان های چريكی متعددی بوجود آمدند اما سازمان چريكهای فدايي خلق و سازمان مجاهدين خلق از بقيه، تشكيلاتِ منسجم تری پيدا كردند.ساواكِ شاه با تمام ضرباتي كه به اين دو سازمان زد نه تنها نتوانست آنها را از بين ببرد بلكه آنها روز به روز قويتر ميشدند. در سال 54 با جريان اپورتونيستی چپ نما كه از درون سازمان مجاهدين خلق بوجود آمد اين سازمان ضربهٔ سختي خورد. تعداد زيادي از كادرهاي آن يا توسط ساواك دستگير و زندان و اعدام شدندو يا توسط جريان اپورتونيستي، كشته شدند. اما همان تعداد اندكي كه در زندانهاي شاه بودند در اواخر انقلاب كه از زندان آزاد شدند دوباره هواداران خود را باسازماندهیِ گسترده،سامان بخشیدند.
5-سالهاي انقلاب:۵۶ و۱۳۵۷
سال 56 با درآمد سرشارِ نفت،بهترين شرايط اقتصادي را داشتيم.اما از نظر آزادي هاي سياسي وضعیت،برعكس بود. كشور در اوج استبداد و ديكتاتوري و "كارتر" با شعارِ "حقوق بشر براي تمام دنيا"رئيس جمهور آمريكا شده بود.شاه ناچار بايد خود را با رئيس جمهور امريكا وفق ميداد. اما با بازشدن فضاي باز سياسیِ كشور، روشنفكران و مردم به تحرك افتاده ودرآخر،فعالیتها،تلاشها،هزینه های جانی ومالی ومبارزاتِ استبدادستیزانهٔ توده های بی بهره ونصیب ازثروتهای هنگفت کشور،منجر به انقلاب 22 بهمن 57 شد.
6-سالهاي اول انقلاب 57
بعد از 22 بهمن 57 تا اواخر سالِ 1359 آزاديهاي مشروعِ مردم،كم وبيش رعايت ميشد،اما انتخاباتي كه صورت ميگرفت دموكراتيك و ازاد نبود. و اين بيشتر بخاطر اين بود كه روحانيت هنوز جایِ پای خود را محكم نكرده بود و پايگاه هاي نظامي و امنيتیِ قوي براي بقای خودش بوجود نياورده بود. اما به تدريج ابتدا نيروهاي نظامیِ شاه را تصفيه کرد و درخدمت خود گرفت،سپس سپاه و بسيج را نيز بوجود آورد وبه سرعت آزاديهاي مشروعِ مردم وحقوق شهروندی آنها را ناديده گرفته و زيرپا گذاشت.احزاب و سازمان ها و گروه ها منحل و روزنامه ها تعطيل شدند. روشنفكران نيز از روحانيت حاكم،فاصله گرفتند. اوج برخوردها در خرداد 60 با عزل بني صدر از رياست جمهوري بود.اما نبايد فراموش كرد كه توده ها هميشه دير آگاه ميشوندو عملا در طول تاريخ ديده ايم كه حاكمان ستمگر هميشه از خودِآنها بر عليه خودشان استفاده كرده اند.آقاي خميني زمانيكه اعلام كرد؛ "اقتصاد مال خر است"(!!!) ،این نگرش همان زمان آثارش را نشان نداد بلكه بتدريج كه خود و جانشين بعدی اش كه او هم باهمين ایده،جلو رفته و حكومت میکند،آثار مرگباری را براقتصاد کشور تحميل وبرجای نهاد. در يك كلام اقتصاد ايران بسيار بيشتر از رژيم شاه وابسته به نفت شده است ،به غير از نفت كه يك منبع خدادادي است هيچ چيز ديگري نداريم كه وارد بازارهاي جهاني كنيم. روحانيت با علوم جديد اصولا بيگانه است. يعني از اقتصاد همان خمس و ذكات و صدقه و سهم امام را ميشناسد. اكنون كه حكومت ميكند ماليات هاي سنگين هم به انها اضافه شده است. يا از علم حقوق چيزي نمي داند، كسي كه اقتصاد و علم حقوق و حتي جامعه شناسي و روان شناسي و تاريخ و جغرافيا و فيزيك و رياضي و شيمي را قبول دارد ميداندكه تمام اين رشته ها ي علمي يك شبه به اين مرحله نرسيده است.بلكه در اثر تلاش انسانها در بستر ازادي به اين مرحله از بلوغ رسيده اند.مگر ممکن است با طردِ علومِ ارزشمندی چون حقوق،اقتصاد،روانشناسي،جامعه شناسی، تاريخ،جغرافيا،فيزيك،رياضي، شيمي و...کشور را به سمت وسوی استقلال اقتصادی وعدم وابستگي پيش بُرد؟ علومی که نتیجه ي جهدِ انسانهای خادمِ به بشریت و محققین صلح دوستِ تاریخ هستند و حاصل تلاشهای گام به گام آنهاست . اما متاسفانه روحانيت در عمل ميگويد همان كتاب توضيح المسائل!!! برای ما كفايت ميكند.جنگ ايران و عراق و ادامهٔ آن به مدت 8 سال بهانه اي شد تا صداي هر مخالف و روشنفكر و آزاديخواهي را خاموش كنند.بامرگِ آقاي خميني و تعیین جانشين او،در سياستِ كلّیِ نظام آنچنان تغييراتی صورت نگرفت. بلكه عده اي كه موسوم به خط 3 و پيرو امام بودند بتدريج برای حفظ نظام به سمت اصلاحات روي آوردند و مشهور به اصلاح طلب شدند. اصلاح طلبها گاه گاهی در قدرت شريك شده اما جناح محافظه كار كه رهبري را در دست داشته و دارند، هميشه تلاش كرده اند اصلاح طلبان را از قطار قدرت پياده كنند.
7-سرانجام انقلاب ضد سلطنتي 57
سرانجام آن همه شهيد،آن همه اعدام،آن همه درآمدهاي هنگفت نفت و گاز،بکارگیریِ نیروهایمردمی درهمهٔ گذرها ی سخت این۳٨سال همچون جنگ،کمبودها،تورمها،تهدیدها،تخریبهای زیست محیطی،گرد وغبار وآلودگی هوای مناطق مختلف کشور و... چه شد؟؟؟ در يك جمله آن همه عشق به تنفر تبديل شد. هيچ چيز نصيب ملت ايران نشد. يك حكومت بسيار فاسد جانشين حكومت فاسد شاه شد ومدعیِ حکومت مستضعفین ركوردهای بسياري از خود به يادگار گذاشت. اختلاس به اين وسعت در طول تاريخِ ايران با وجود ديكتاتوری های زياد سابقه نداشته است.بعد از انقلاب مشروطيت در قتلهای زنجيره ای(همان ترور)،در اعدام( بخصوص قتل عام زندانيان در تابستا ن سال 67 كه اگر به حرف ايت الله منتظري هم خواسته باشيم بسنده كنيم نزديك 4000 نفر انسان بودند كه حكم حبس داشتند نه اعدام كه اعدام شدند. يعني كساني بودند كه حبسشان نزديك بود تمام شود و بايد ازاد ميشدند و يا حد اكثر 15 سال حبس داشتند كه بلاخره همه ي انها يك روزي ازاد ميشدند نه اعدام و حتي قبرشان هم معلوم نيست كجاست. اگر انها زنده بودند اكنون جملگي در كنار خانواده هايشان بودند ولي اكنون انها كجا هستند؟؟؟؟!!!!!)،در چاپلوسی و ریاکاری،درحقوق های ماهيانه ي چند صد میليونی رده های بالای مديرانِ ارشدِ دولتی و سپاهی ركورد زديم.(دزدي با ظاهر قانوني) با رو شدن حقوق های چند صد مليونی،مردم شوكه شدند كه اينها همانهايی بودند كه در سخنرانيهايشان وعده ميدادند كه مستضعفين وارث زمين خواهند شد؟؟!! مردم چُرتكه مي اندازند كه اين پول ها را چگونه خرج ميكنند؟ در امريكا كه ثروتمند ترين كشور جهان است و خودش توليد كنندهٔ ماشينهاي گران قيمت است اين همه ماشين چند میلياردي در خيابان هايش تردد نمي كند.
ولي در خيابانهاي شهر هاي ايران و بخصوص تهران الا ماشاءالله !! اینها از كجا امده؟؟!! از همين پولهاي باد آوردهٔ نفت، از همان حقِ زنان ومردان كارتن خواب،از همان حقِ كودكان یتیم وکودکانِ كار، از همان حقِ حاشيه نشين ها از همان حق معلمان كه وقتی بادیدن این همه نقصان درمدیریت کشور،فریادشان بلندشده ودادِ عدالتخواهی و افزایش حقوق سرمیدهند،به دروغ ميگويند: بودجه نداريم...!!!بله براي معلمان هيچوقت بودجه نداشته اند!افزایش حقوقی که سطح آن برای اغلب کارمندان وکارگران،همیشه ازسطح افزایش تورم،پائین تر بوده است.آیا این افزایشِ هرسالهٔ دستمزدها،نامش افزایش است یا کاهش؟چراباید باوجوداین حجم گستردهٔ نقدینگی درکشورکه همگان ازآن آگاهند،هرساله قدرت خرید مردم،کم وکمتر گردد؟
8-آينده ي ايران
همانطور كه گفته شد در سه كشور شكست خوردهٔ جنگ جهاني دوم در ابتدا به خاطر فقر و استبداد سه گروه چريكي رشد كردند اما با رشد اقتصادي و ایجاد آزادي و دموكراسي،اين سه گروه چريكي تحليل رفته و سرانجام منحل شده و از بين رفتند.در ايرانِ بعد از شهريور 20 احزاب از جمله حزب توده بسيار فعال شدند و با بودن عنصر آزادي گروه چريكي به وجود نيامد. بعد از انقلاب 57 با باز شدن فضاي سياسي كشور تقريبا بيشتر سازمان هاي چريكي فعاليت علني و پارلماني را انتخاب كردند.اما مجددا با محدود شدن آزادیها،به سمت فعاليت زير زميني روي آوردند.اين را به بازجويم در سال 90 گفتم :كه نه تنها گروه ها و سازمانهاي چريكیِ رژيم شاه در جمهوري اسلامي در سطح بسيار وسيع تري به فعاليت خود ادامه دادند بلكه تعداد آنها هم خيلي بيشتر شد. من در دانشگاه اروميه كه هموطنان آذري و كُرد درآن زياد بودند در سالهاي 51 تا 55 اسمي از حزب دموكرات و كومله نشنيدم. اما اكنون در سرتاسر ايران اگر فردی اندك سواد سياسي داشته باشد نه تنها اين دو حزب كه پژاك را نيز ميشناسد.نكته ي اساسي و مهم اينجا است كه هرچه فضاي سياسي بسته تر باشد رشد سازمان ها و احزاب و گروه هاي تندرو بيشتر است. خاطره اي از هم بنديم آقاي محمد ميرزايي كه در سال هاي 88 و89 و 90 و 92 با هم زندان بوديم بگويم.آقاي ميرزايي دو سال از من بزرگتر و در اصل روحاني واز شاگردان آيت الله گلپايگاني بوده. بازجوي ايشان به اقاي ميرزايي ميگويد اكثرِ اهالي"كوه سرخ" يعني زادگاه اقاي ميرزايي، منافق هستند.زن وبچهٔ آقاي ميرزايي در آن زمان در كمپ اشرف و اكنون در كمپ ليبرتي هستند.اقاي ميرزايي قبل از دستگيري در سال 87 در يك موبايل فروشي مشغول كار بوده است.زمانيكه او را ميگيرند در يكي از بازجوييهايش براي بي اهميت جلوه دادنِ دستگيريش به بازجو ميگويد:جريان مجاهدين ديگه تمام شده شما با گرفتن امثال من مجاهدين را زنده ميكنيد
(نقل به مضمون)آقاي ميرزايی گفت : بازجو محكم شانه ام را گرفت و با چشمان بسته مرا به عقب برگرداند و گفت:حاجي ميرزايي،تو هم ميداني من هم ميدانم كه مجاهدين از قبل خيلي قويتر شده اند.ما هروقت ميخواهيم به كشوری سفر كنيم آنها از قبل در آنجا حاضر هستند.خاطره ای هم از برادرِ آقاي ميرزايي يعني "احمدآقا"بازگومیکنم كه اندکی مزاح هم درمیانه مطلب به دلیل رفع خستگی ازاطالهٔ مطلب،درمیانه قرار داده باشم:
بنده با زنده یاد احمدآقا که دراثربیماری قلبی دارفانی را وداع گفتند در سال 88 با هم زندان بوديم .ایشان نقل میکردندکه: در سالهاي دههٔ 60 كه فعالین سیاسیِ زندانی از انواع احزاب و سازمانها و گروه هاي مختلف در زندانهاي جمهوري اسلامي،بسیار بودند ،يكي اززندانيان حزبِ توده را ديدم كه كتاب قرآن مجيد را در دست دارد!!! به او گفتم قرآن ميخواني؟چرا از جلددوم شروع كرده اي؟ابتدا جلد اول قرآن را بخوان...مي گفت:آن زنداني به همهٔ اطاق ها سر ميزد و از آنها جلد اول قرآن را مي خواست.زندانيان هم ميفهميدند كه رندی، سر به سرش گذاشته است.بالاخره به گوش مسئولين زندان ميرسد و احمد آقا را براي يك هفته در سلول انفرادی نگه ميدارند....خلاصه ميكنم شرايط كنوني كشور شباهت به اواخر دوران صفويه و در زمان سلطنت شاه سلطان حسين دارد. فاصله ي طبقاتي فاحش و فساد در همه ي زمينه ها فرا گير شده و فقر و فحشائ حاصل اين بيداد و استبداد مطلق است. اينها همه نشانه هايي است از اينكه ايران ابستن حوادثي است كه در نهايت به ازادي و دموكراسي خواهد انجاميد.همه بايد اماده باشيم كه از اين نوزاد نوپا (ازادي و مردم سالاري ) بخوبي نگهداري كنيم تا بلكه ملت شريف ايران پس از دهه هاي متمادي ظلم و استبداد در سايه ي ان به سعادت و رفاه ملي دست يابد.
شرايط كشور چونان سالهای پیش ازانقلاب که احزاب،اجازهٔ فعاليت نداشتند وبعد از انقلاب براي مدت كوتاهي فعال شدند،اكنون نيز بعد از گذشت ساليان دراز، زنده و پويا و آماده هستند كه هر آن بندها رابگسلند و آزاد شوند و فعاليتشان را كه حقِ قانونی وانسانیشان است بصورت علني از سر گيرند.
اکثر مردم مخالفِ حاكميت هستند.مردم متحدند چه آنهايي كه راي ميدهند چه آنهايي كه راي نميدهند نظام را قبول ندارندو تنها براي كاهش هزينه ها تمام راه ها را امتحان ميكنند.نتیجتاً ايران هيچوقت سوريه نخواهد شد ملتي كه يكدست است تحت هيچ شرايطي رو در روي هم قرار نخواهد گرفت .ادرس سايت www.aftab-chorasan.blogspot.de)
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان

..