یکشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۹۵

16 آذر 1352

سید هاشم خواستار‎ hat seinen Beitrag geteilt.
3 Min
سید هاشم خواستار‎ hat 2 neue Fotos hinzugefügt.
16آذر 1352بازداشت و در سال 1392 نیز بازداشت و زندان ؛ چه شباهتهایی بین دو رژیم شاه و شیخ هست!!!!( زندگی،جنگ برای آزادی و دیگر هیچ)
16 آذر 52،نهار در سلف سرویس دانشکده ی کشاورزی ارومیه(سال 54 تبدیل به دانشگاه شد)که ناگهان سینی های غذا به هوا پرتاب شد و همه ی دانشجویان به بیرون از رستوران رفتند. اولین شعار توسط اقای ضمیری از رشت (درود بر مجاهد،سلام بر فدایی) سرداده شد که ماموران شهربانی با لباس سورمه ای با باطوم بدست به دانشجویان حمله ورشدند.از نرده ها بالا رفته و هر کدام به سمتی فرار کردیم و به روستایی رسیدیم که خانمی دربِ یکی از خانه ها ایستاده بود. یکی از دانشجویان به نام آقای داودی با زبان ترکی از خانم خواست که به ما پناه دهد .ما چهار نفر بودیم؛ خودم ،"فضل الله افراز" از آمل ، "ابراهیم نگهبان" از مشهد و "داودی" از کردستان که در خانه ی خانم روستایی مخفی شدیم.اما تا چشم خانم به ماموران افتاد صورتش مثل گچ سفید و از ما خواست که برویم.دوست ما آقای داودی که بزبان ترکی مسلط بود از او خواهش کرد که اجازه دهد تا رفتن ماموران،در خانه بمانیم.مامورین از سگی که داخل خانه بسته بودند و مرتب پارس میکرد فهمیدند که در خانه غریبه هایی هستند.ناگهان مامورین وارد خانه شدند.در فکرِ فرار از پنجره بودم که دوستمان آقای "افراز" به ماموران گفت:《اگر ما را نزنید ما تسلیم میشویم》 ماموران هم قول دادند نزنند ودستهای هر چهار نفرمان را با طناب به هم بستند.در حین رفتن، ناگهان مأموری دیگرباصورت بر افروخته خود را به درختِ سفید دالی رساند و خیلی زور زد تا شاید بشکند و ما هم نگاه میکردیم و خدا خدا که نشکند و نشکست و با همان باطوم به جان ما افتاد اما خوشبختانه چون پالتو داشتم دردم نگرفت.ما را به داخلِ جیپِ چادر دار بردند . احتیاط کرده و به چادر تکیه ندادم که ازبیرونِ جیپ وبه قصدِضربه زدن به ماکه داخل بودیم، ناگهان شروع کردبه زدن با قنداق تفنگ که اگر تکیه داده بودم کمرم میشکست. در دل می گفتم؛ بزن بزن که داری خوب میزنی. در سال 88 بدتر از این در پارک ملت مشهد در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری شاهدش بودم که مردم را میزدند و اگر خودم را معرفی نمیکردم که نماینده ی معلمان هستم حتما کتک مفصلی خورده بودم .البته اگر خودم رامعرفی نمیکردم آزاد میشدم.بگذریم،ما را تحویل ساواک دادند. بازجویی از یکایک دانشجویان شروع شد.بازجو از من پرسید اولین نفر چه کسی سینی را به هوا پرتاب کرد؟ گفتم نمیدانم فقط سینی ها که به هوا پرتاب شد پالتویم را روی سرم انداختم و فرار کردم.بعد از 43 سال حقیقت را بگویم. اولین نفر"رسول شوکتی" از مشهد بود که شروع کرد.او در رژیم شاه چندین سال زندان و در جمهوری اسلامی نیز 6 تا 7 سال زندان و متهم به هواداری از چریکهای فدایی خلق بود.اکنون در کشور کانادا ساکن است.از آقای ضمیری خبرهای بدی شنیده ام امیدوارم دروغ باشد.سئوال بعدی بازجو با توجه به اینکه از شهر بیرجند بودم و همشهری آقای علم و روستازاده ای که از حرف زدن و لباسش سادگی میبارید از من خواست که برای شاهنشاه چه کرده ام؟گفتم:مقاله ای نوشته ام که "چگونه گوشت تهران تامین شود".بازجو گفت: نه منظورمن این است که اگر فردی بر علیه شاه حرف بزند،حاضری گزارش اورابدهی؟گفتم:من زاهدان درس خوانده ام و درسهایم ضعیف است و مرتب نزد همکلاسیهایم درس میخوانم.(همینجا بگویم درس ریاضی که از همه برای دانشجویان مشکلتر بود در کارنامه سه واحد الف و سه واحد ب دارم.)چه شباهتهایی بین نظام شاهنشاهی و نظام جمهوری اسلامی!!!!
در سال 1383 که بازداشت و به دو سال حبس محکوم شدم،بازجوی اطلاعات جمهوری اسلامی،در آخرین روزِ بازداشتم(که با وثیقه ازاد شدم)به من گفت: 《آقای خواستار هر موقع کار داشتید،113 را بگیرید.من حاضرم》بریده باد دست وزبانی که برای یاران،خبر بُرده و یا نوشته باشد.همینجا خوب است یادی کنم از دانشجویان پیشروِ جنبش دانشجویی زمان شاه که در جمهوری اسلامی اعدام شدند. ابتدا از فردی بنام؛ "مالک قصاب"که متولدِ شهرستان"سراب"درآذربایجان شرقی بود میخواهم بگویم(هیچوقت خودم را نمیبخشم که تا کنون در نوشته هایم از او یاد نکرده ام). نمیدانم چطور شد که نزدیک بود او را فراموش کنم ."مالک قصاب" در سال 54 که در اعتصابات دانشجویی 2 ترمِ تحصیلی محروم از دانشگاه شدم،مبلغ یکصد تومان از زحمت کشیدنش در کوره های آجرپزیِ تهران بدون هیچ منتی به من کمک کرد در حالیکه او کمونیست(قابل توجه) و من مذهبی بودم. اتحاد ما با دوستانِ چپ،چنان درآمیخته بود که اگر کسی از بیرون نگاه میکرد متوجه نمیشد چه کسانی مذهبی و چه کسانی کمونیست هستند.مسعود (احمد)حاجیان که همان سالِ 52 زندان رفت میگفت: من،ایستاده با دستانِ روبه بالا و روی یک پا می خوابیدم.ساواک همیشه دانشجویان را اواخر ترمِ اول میگرفت و اواسط ترم دوم آزاد میکرد که محروم از سال تحصیلی شوند.کاری که برسراوهم آورده شد."مسعودحاجیان" همیشه با عبا جلو می ایستاد و ما پشت سرش نماز میخواندیم.آن عبا اکنون نزد آقای"افراز" میباشد.یک توضیح المسائل آقای خمینی را قبل از انقلاب دیدم که دست حاجیان بود .حاجیان را در دهه ی 60،حکومتِ همین آقای خمینی، اعدام کرد در حالیکه برای آنها ثابت شده بود که او شاخه ی سیاسی مجاهدین بوده و دست به اسلحه نبرده است.او دارای دو فرزند به نامهای آزاده و یاسر بود که یاسر باز در سال 92 با حمله به کمپ اشرف در عراق کشته میشود.آخرین دیدار ما در آذرِ سال 55 که برای سربازی به تهران رفتم صورت گرفت.
"قادر قربانی" رشته ی دامپروری،متولد اردبیل ،از دانشجویان چپ و از بهترین دوستانم بود که اکثراً با دانشجویان مذهبی بود. انسان شریف و صبوری بود که به اتحاد فکر میکرد. در سال 56 برای دیدن دانشجویان به ارومیه رفته بودم که مقدارِ زیادی عسل که پدر و مادرش به او داده بودند به عنوان کادوی ازدواج به من هدیه داد."سیروس قصیری" رشته ی زراعت و متولد سنندج که چقدر با مرام وبامعرفت بود .سال 55 مرا به سنندج دعوت کرد که نتوانستم برآورده کنم و آخرین دیدار ما بود. شنیدم بعد از اعدام،جسدش را به جیپ بسته و در خیابانهای سنندج چرخانده بودند که حتما برای دیگران عبرت شود."مهدی مقتدری"،رشته ی دامپروری متولد جهرم بود.همیشه با تمام سختی های مبارزه،خندان بود.آخرین دیدار ما اواخر سال 57 بود."مرتضی نبی الهی" رشته ی زراعت ومتولد تبریزکه در تابستان 56(که من در عجب شیر سرباز بودم و همسرم جهت انتقال به بیرجند رفته بود) حدود40 روز باهم زندگی کردیم؛ اوکه در یک مرغداری کار میکردتعریف میکرد در یکی از دستگیریهاتوسط ساواک اورا با دانشجویی که او را لو داده بود روبرو میکنند.میگفت آنقدر خود را به دیوانگی زده و محکم خودش را به دیوار میکوبیده و مدتی خود را به بیهوشی می زند تا ساواک مجبور به ترک بازجویی میشود.( صلاح نمی دانم نام آن دانشجو را اینجا بیاورم و بگویم وابسته به چه جریانی بود)بیشترِ نهج البلاغه را از حفظ بود و بعد از انقلاب در رابطه با گروه فرقان، اعدام شد."سعید مرآت" رشته ی دامپروری و ساکن تهران و بچه ی مرند بود.به جرائت میگویم در تمام اعتراضات و اعتصاباتِ دانشجویی،پیشقدم بود .ترس،اصلادرقاموس وقامتش معنی نداشت او هم دررابطه با گروه فرقان اعدام شد .آخرین دیدار ما سال 56 بود که همسرم را داخل مسافرخانه در ارومیه گذاشته بودم و به دیدن آنها رفتم که به من اعتراض کرد که چرا همسرت را نیاورده ای و این خود به معنی اعتقاداو به نقش وجایگاه بسیارارزشمند"زن" و ارتقاءِ منزلت زنان ازعزلت نشینی به مقامِ حقیقی خودکه دخالتِ پویا درتمامی مناسبات ومسائل اجتماعی(بطوربرابربامردان) با دیگران بود.
بعد از کودتای ننگین 28 مرداد 32 تاکنون، مردم ایران،به غیر از دو سالی که در سال 1357 شیفتِ کاری از شاه به شیخ منتقل شدو کمی آزادی داشتیم،دیگر ملت،روی آزادی به خود ندیده و فقر و فحشاء و طلاق ونکبت و فلاکت و بدبختیِ ملت ایران،سرعت سرسام آوری بخود گرفته و نه تنها در رژیم شاه سابقه نداشته که در تاریخ ایران هم بیسابقه می باشد. ملت اروپا ابتدا حکومت کلیسا(انکیزیسیون) را از قدرت انداخت و سپس به خلع قدرت از پادشاهان اقدام کرد اما ما قدرت را از شاه گرفته و به شیخ و ملا دادیم و ملا هم انقلاب را ملاخور کرد.
با همین موی سپیدم،آرزومندم بدونِ نگرانیِ دانشجویان از بگیر و ببند و به دعوت دانشجویان و بخصوص دانشجویان دانشگاه ارومیه به میانشان رفته و خاک آن دانشگاه را بوسیده و خاک را در اغوش کشم و برای هرکدام از یاران، گلی بکارم و با اشکان چشمم آبیاری وبه مانندبزرگان وطنم همچون دکترحسین فاطمی که جان برسرآزادیِ وطن ازوابستگی واستبدادنهاد،فریاد بزنم 《زنده باد آزادی》
سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان.
عکس 5نفره اقایان صادق جلالی مسعود حاجیان(اعدام شد)فرازی خودم افراز و عکس شش نفره از راست جلالی حاجیان عباس رجائ خودم فرازی افراز
Weitere Reaktionen anzeigen

انتخابات کانون صنفی فرهنگیان خراسان از سوی هئیت رئیسه سنی کانون باطل اعلام شد !


    هیئت رئدسه ی سنی ؛ انتخابات کانون صنفی فرهنگیان خراسان را باطل اعلام کرد.
    5 اذر با هوای 12 درجه زیر صفر تصور نمیشد که انتخابات چنین مورد استقبال همکاران فرهنگی قرار گیرد. همکاران با هزینه ی شخصی سالنی را در مجتمع رفاهی ورزشی کارگران با گنجایش 250 نفر اجاره کرده بودند. فرهنگیان از ساعت هشت شروع به امدن کردند که در ساعت نه ونیم که شروع برنامه بود دیگر سالن پر و مجبور شدند تعداد 170 صندلی سالن بغل را نیز به این سالن منتقل کنند که باز تعداد زیادی از همکاران مجبور شدند ایستاده باشند.مجریان از ابتدا میخواستند که همراه با ورود همکاران و ثبت نام از انها برگه ی رای را به انها داده تا در زمان رای گیری به صندوق بیندازندکه با مخالفت نماینده ی استانداری روبرو شد.بعد از اصلاح اساسنامه و تعیین حق عضویت به مبلغ 1500 تومان و انتخاب روزنامه ی حراسان برای اعلان؛ رای گیری شروع شد . جمعیت حدود 500 نفره در یک سالن 250 نفره مسلما همه میخواهند هرچه زودتر رای خود را به صندوق بیندازند؛که بیحساب و کتاب برگه های رای گیری توسط نماینده ی استانداری پخش و به افراد زیاد ی اصلا برگه ی رای نرسید.این نوع رای گیری مورد اعتراض همکاران قرار گرفت که به موقع توسط هیئت رئیسه ی سنی باطل اعلام شد.معلمان بچه های یتیم این حکومت هستند.به چه کسی میشود شکایت کرد که در شهر مشهد با داشتن بهترین سالنها توسط ارگانها ی رنگ و وارنگ ما مجبور هستیم به دنبال ارزانترین مکان باشیم؟سالنها یی با همایشهایی که جز توطئه و ضرر و زیان از داخل انها بیرون نمی اید؟ما نتوانستیم حتی یک چایی در ان هوای سرد به همکاران بدهیم میوه و شیرینی پیشکش.مدیر کل اموزش و پرورش نمیتوانست یکی از ان همه سالن را برای چند ساعت در اختیار کانون از سوی هئیت رئیسه بگذارد؟در حالیکه از همان اداره ی کل و بعضی روئسا و معاونین نواحی امده بودند تا نتیجه ی دلخواه خود را از انتخابات بگیرند.آری ما فرهنگیان یتیم هستیم اما اندیشه داریم و با اندیشه به جنگ ظلم و بیعدالتی می رویم.ما با همین سرمایه های فکریمان نور را به داخل خانواده ها می بریم هرچند شب پرستان را خوش نیاید.
    سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان
    WütendWeitere Reaktionen anzeigen
    Kommentieren

جمعه، آذر ۰۵، ۱۳۹۵

همکاران فرهنگی استان خراسان رضوی
جمعه 5 آذر 95، انتخابات کانون صنفی فرهنگیان رضوی بر گزار میشود.امیدوارم در انتخابات فوق،همکارانی آگاه و مستقل از حاکمیت و شجاع که عملاً در تجمعاتِ 10اسفند93 و بعداز آن تاکنون خود را نشان داده و از نظر مالی نیز کمک های شایانی به همکاران زندانی و اخراجی و تبعیدی کرده اند،انتخاب و از منافع فرهنگیان دفاع کنند.روند انتخابات تا کنون آزاد و دموکراتیک بوده و تمام فرهنگیان حتی در همان روزِ جمعه(5 آذر) می توانند عضو شده،رأی داده و کاندیدِ هیئت مدیره شوند.امیدوارم دمای منهای 20 درجهٔ سانتیگرادِ مشهد،قلبهای ما را گرم ومانع حضور در 5 آذر نگردد.
ادرس :مشهد بلوار سازمان آب مجموعهٔ ورزشی رفاهی کارگران ساعت 9/5 صبح
سید هاشم خواستار نمایندهٔ معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان
Gefällt mir
Kommentieren

    امروز در مشهد دیگ شله هم توقیف و شعله شد.
    چند روز قبل ییامک امد که اقای مطهری در تالار رازی دانشکده ی پزشکی در اربعین حسینی سخنرانی دارد. دوستان سفارش کردند که جدا از اعتقادات بیایم تا همدیگر را ببینیم.امروز به تالار رازی نرسیده پیامک امد که سخنرانی در تالار رازی لغو و به خیابان تلویزیون ساختمان ساپکو منتقل شده .به ساختمان ساپکو نزدیک شده که تعدادزیادی نیروهای انتظامی و لباس شخصی با تجهیزات کامل مستقر شده بود. تعدادی از دوستان را دیدم که میگفتند در داخل ساختمان نشسته بودیم که نیروهای انتظامی وارد سالن و همه را بیرون و متفرق کردند.هر کسی حرفی میزد: یکی میگفت شرایط سال 57 را داریم. دیگری میگفت اصلاحات مرد. دیگری ... خبر رسید که جهت خوردن نهار شله به ساختمان مجمع مشورتی اصلاح طلبان خراسان در خیابان سناباد برویم.مجددا خبر امد که انجا توسط فاضی حیدری پلمب و قرار شد که به ساختمانی در خیابان کفایی برویم.(قاضی حیدری قبلابازپرس اکثر زندانیان سیاسی از جمله خود و همسرم بوده که خاطرات بسیاری از او داریم.) مجددا خبر و ادرس امد که ساختمان خیابان کفایی نیز پلمب و به خیابان دلاوران یک برویم.رسیدن همانا و گفتند که سه وانت دیگ شله توقیف شده است. قرار شد که داخل ساختمان بنشینیم تا ببینیم چی میشود.حدودا ساعت یک بود که از رفع توقیف دیگ ها نومید و اعلام داشتند که هرکس دوست دارد برود که از شله خبری نیست. اما ناگهان خبر دادند که از سه دیگ یکی رفع توقیف شده و با ظرف یک بار مصرف تقسیم که به خانه های خود ببرند که به تعدادی رسید و به اکثریت نرسید. سئوال اینجا است زمانبکه به علی مطهری اصول گرا و نایب رئبس مجلس و فرزند مرتضی مطهری اجازه نمیدهند که سخنرانی کند انوقت چطور میشود از اصلاحات حرف زد؟ایا به غیر از این است که حاکمیت کشور را به سمت انقلاب پیش میبرد؟؟ایا به نطر شما این اخرین میخ بر تابوت اصلاحات نیست؟؟ادامه ی حیات یک جامعه همچون تمام علوم از جمله ریاضی تابع قواعد و قوانینی است که در صورت دانستن این قواعد سرنوشت جامعه را میشود به راحتی پیش بینی کرد.کشور در بنبست کامل سیاسی و اقتصادی و انواع فساد ها و اسیب های اجتماعی و ... قرار دارد. و خود همین برخوردها نشانه ی تمام ان موارد بالا است که نیروهای باز دارنده میخواهند جامعه را در همین وضع و شرایط نگه دارند.اما حرکت جامعه همواره رو به جلو است و هیچ نیرو و اراده ای نمیتواند مانع رشد و تکامل یک ملت شود.پس ای هموطن اکنون که کشور ابستن حوادث برای رسیدن به ازادی و دموکراسی است برای کاهش هزینه ها باید هوشیار و اگاه باشیم . ایا به غیر از این است؟؟
    Gefällt mir
    Kommentieren

شنبه، آبان ۱۵، ۱۳۹۵

سید هاشم خواستار‎ hat 2 neue Fotos hinzugefügt.
1 Std
5 اذر انتخابات کانون صنفی فرهنگیان خراسان رضوی
گمان من اینست که شکاف طبقاتی و به عبارتی فاصله ی طبقاتی که در این 38 سال در جمهوری اسلامی ایران بوجود امده در هیچ کشوری بوجود نیامده و وجود ندارد و نخواهد داشت. وظیفه ی یک حکومت ملی بوجود اوردن شرایط برابر و مساوی برای فرزندان ان اب و خاک است تا استعدادها به معنی واقعی کلمه شکوفا شده و بتوانند به کشورشان خدمت کرده و در نتیجه زنده گی خود را نیز سرو سامان دهند. اما کودکانی که به مدرسه نمیروند و یا در مدارس کپری و فرسوده در روستاها و حاشیه ی شهرها بدون هیچ امکاناتی به مدرسه می روند ، با توجه به درگیربودن خانواده ها با انواع اسیب های اجتماعی از قبیل طلاق ، اعتیاد، کار کودکان ،و ... سر انجام تعداد زیادی از انها سر از زندان دراورده که در زندان وکیل اباد مشهد فراوان دیدم و نوشتم و مجددا محاکمه شدم و حکم گرفتم که چرا نوشتم؟؟!!مدرسه ی کپری را با مدارس غیر انتفاعی حداد عادل وزیر اسبق اموزش و پرورش و رئیس اسبق مجلس و همینطور مدارس سپاه و ... مقایسه کنید. فارغ التحصیل های یکی وارد سیکل باطلی شده که سر از زندان و اعتیاد و فقر و گدایی و .... در می اورد و دیگری با هر رتبه ای وارد دانشگاه شده و پولهای باد اورده ی نفتی همین کودکان را در کشورهای اروپایی و امریکایی خرج کرده و سر انجام باز از مدیران فاسد رده بالای کشور میشود. نوشته را طولانی نمیکنم. تشکل های مستقل صنفی فرهنگیان تلاش میکند که این فاصله ها کم شود. و اگر کم نشد حد اقل مورد اعترض قرار داده تا مردم اگاه شده و بدانند که چی قرار بود باشیم اما چی شدیم. اکنون بعد از 12 سال وزارت کشور مجوز انتخابات را داده و قرار است در 5 اذر انتخابات برگذار شود .از همکاران خراسان رضوی دعوت میکنم همانطور که قبلا اگاهانه در تجمعات در سطح گسترده شرکت کرده اید اکنون نیز در انتخابات(اطلاعیه ضمیمه است)شرکت و عضو شده و هم برای هیئت مدیره ی استان کاندید شوید تا بتوانیم قدمی در راه بهترشدن اموزش و معیشت و منزلت معلمان برداریم.
سیدهاشم خواستار نماینده ی معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان
Gefällt mir
Kommentieren

دعـــوت عمومی هاشم خواستار از همه معلمان و فرهنگیان خراسان رضوی برای شرکت در انتخابات 5 آدز ماه 1395



5 اذر انتخابات کانون صنفی فرهنگیان خراسان رضوی
گمان من اینست که شکاف طبقاتی و به عبارتی فاصله ی طبقاتی که در این 38 سال در جمهوری اسلامی ایران بوجود امده در هیچ کشوری بوجود نیامده و وجود ندارد و نخواهد داشت. وظیفه ی یک حکومت ملی بوجود اوردن شرایط برابر و مساوی برای فرزندان ان اب و خاک است تا استعدادها به معنی واقعی کلمه شکوفا شده و بتوانند به کشورشان خدمت کرده و در نتیجه زنده گی خود را نیز سرو سامان دهند. اما کودکانی که به مدرسه نمیروند و یا در مدارس کپری و فرسوده در روستاها و حاشیه ی شهرها بدون هیچ امکاناتی به مدرسه می روند ، با توجه به درگیربودن خانواده ها با انواع اسیب های اجتماعی از قبیل طلاق ، اعتیاد، کار ،و ... سر انجام تعداد زیادی از انها سر از زندان دراورده که در زندان وکیل اباد مشهد فراوان دیدم و نوشتم و مجددا محاکمه شدم و حکم گرفتم که چرا نوشتم؟؟!!مدرسه ی کپری را با مدارس غیر انتفاعی حداد عادل وزیر اسبق اموزش و پرورش و رئیس اسبق مجلس و همینطور مدارس سپاه و ... مقایسه کنید. فارغ التحصیل های یکی وارد سیکل باطلی شده که سر از زندان و اعتیاد و فقر و گدایی و .... در می اورد و دیگری با هر رتبه ای وارد دانشگاه شده و پولهای باد اورده ی نفتی همین کودکان را در کشورهای اروپایی و امریکایی خرج کرده و سر انجام باز از مدیران فاسد رده بالای کشور میشود. نوشته را طولانی نمیکنم. تشکل های مستقل صنفی فرهنگیان تلاش میکند که این فاصله ها کم شود. و اگر کم نشد حد اقل مورد اعترض قرار داده تا مردم اگاه شده و بدانند که چی قرار بود باشیم اما چی شدیم. اکنون بعد از 12 سال وزارت کشور مجوز انتخابات را داده است و قرار است در 5 اذر انتخابات برگذار شود .از همکاران خراسان رضوی دعوت میکنم همانطور که قبلا اگاهانه در تجمعات در سطح گسترده شرکت کرده اید اکنون نیز در انتخابات(اطلاعیه ضمیمه است)شرکت و هم عضو شده و هم برای هیئت مدیره ی استان کاندید شوید تا بتوانیم قدمی در راه بهترشدن اموزش و معیشت و منزلت معلمان برداریم.
سیدهاشم خواستار نماینده ی معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان