یکشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۹۵

مگر عبدي معلم و دبير كل كانون صنفي معلمان ايران ( تهران) چه ميگويد كه حكم شش سال حبس او تاييد مي شود؟
اگر خزانه ي كشور را به رودخانه شبيه كنيم تنها مقدار كمي از اب اين رود خانه به مردم از جمله معلمان ميرسد و مابقي اين رود خانه به كجا رفته و به كجا ميريزد؟! 800 ميليارد درامد نفتي 8 سال رئيس جمهور رواني كه به اقا نزديكتر بود چي شد؟ به كجا رفت كه ملت فقيرتر شد؟بمب و موشك شد و به حمايت از بشار اسد جنايتكار بر سر كودكان سوريه ريخته شد! به موسسه هاي مصباح و حكمت و آيه و بصيرت و .... داده شد كه وجودشان جز ضرر هيچ سودي براي مردم ايران ندارد.! ارتش چون مصرف كننده است ، دنيا تلاش ميكند تا با اتحاديه هاي نظامي از حجم ارتش كم كرده تا فشار كمتري به بودجه ي عمراني كشور وارد شود . اما ايران علاوه بر ارتش رسمي داراي ارتش سپاهي و بسيج و حرب الله و ... ميباشد. به حساب مديران ارشد دولتي و سپاهي حقوق هاي پانصد ششصد ميليوني ريخته ميشود تا با ماشين هاي ميلياردي در خيابان ها در مقابل كودكان كار و كارتن خواب ها و كارگران و معلمان و .... ويراژ دهند و يا در كشورهاي امريكا و انگليس و .... دست رنج مزد بگيران را صرف عيش و نوش كنند. و سر انجام اين رود خانه به شوره زار كوير ميريزد كه هيچ موجود زنده اي نتواند از ان بهره اي ببرد.انوقت دانش اموزان مدرسه اي از روستاهاي فقير كرمان شلاق ميخورند كه چرا مبلغ سي هزار توما ن بابت شهريه نمي اورند . به اين مي گويند تحصيل رايگان از نوع اسلاميش . شرمتان باد كه وقاحت هم حدي دارد.عبدي ،باغاني بهشتي ، بداقي ،عبد الفتاح سلطاني ،عظيم زاده، ،صالحي،نرگس محمدي،بهنام ابراهيم زاده، رفيعي، با افتخار دوران حبس و تبعيد را سپري كردند و يا ميكنند. نه تنها معلمان ايران كه ملت ايران به انها افتخار ميكنند. ولي صداي هق هق گريه هاي فرزندانتان را ميشنويم كه به پدران خود لعنت ميفرستند كه اي كاش چنين پدراني نداشتيم.
در سال 56 در اروميه با همسرم مهمان مهدي ( شهرام) اميني بوديم كه مهدي باكري نيز وارد شد. مهدي به من و همسرم سفارش كرد كه به مادرش بگوييم ، براي نهار نيامده ايم بياييد در جمع باشيد تا استفاده كنيم، تنها آش كافي است. نهار آش را اورده و پدرش كه يكصد وهشتاد درجه با مهدي فرق داشت از همسرش پرسيد: نهار همينه ؟! همسرش گفت: اقا ( اشاره به بنده ) گفتند آش كافيه. پدر گفت: مگر اقا ايت الله هستند و با ناراحتي آش را خورد. پدر مهدي و يك دختر و پسر بهم رفته و مهدي و مادر و خواهرش مريم به همديگر رفته بودند . پدر مهدي صاحب چندين پارچه ابادي بود و با خانه اي در حدود دو هزار متر مربع در بهترين خيابان اروميه يعني نانسي كه بعدا به اميني نام گذاري شد زندگي ميكرد.مهدي پشت به طبقه خود كرده بود . او نميدانست كساني به نام اسلام حاكم خواهند شد كه از طبقه ي خود كه اكثرا روستازاده و يا خورده بورژوا ميباشند بريده و از اشرافيگري فراتر و بيشتر شبيه انگلها خواهند بود. اين حاكمان بار ها ما را بزندان اندختند. اما بزاريد رسما به شما حاكمان اعلام كنم كه اين دامي بود كه بنده و ساير دوستان براي شما پهن كرديم تا بزندان بيفتيم و شما را رسوا كنيم و به هدفمان رسيديم، و شما چه راحت به دام ما افتاديد و چه تصور باطلي كه ما به دام شما افتاده ايم. در پايان دوستان و همكاران گرامي، بخصوص زندان رفته ها، ميخواهم كه مواظب نفوذي هاي اراسته و به ظاهر خوش بيان باشيد كه از اعتبار شما سوئ استفاده نكنند و بيانيه هايي امضا نكنيد كه اعتبارتان مخدوش شود.آدرس سايت www.aftab-chorasan.blogspot.de)
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان
Gefällt mirWeitere Reaktionen anzeigen
Kommentieren

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر