شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۹۵

...... امــــا آینـــــــده برایم روشــن است !

غيبگو نيستم اما اينده برايم روشن است.
ــــــــــــــــــــــــ:ــــــــــــــــــــــ
؛ــــــــــــــــــــــــ؛
آنچه در زير مي آيد خاطراتِ سال 90 و از بازجوييهاي ان سال است كه بعد از اتمام دوران حبسم بخاطر نامه هايی كه از زندان فرستاده بودم آزاد نشدم و دوباره محاكمه و بازجويي شدم.همان زمان به بازجو گفتم: پاسخ به سئوالاتِ شما براي خوشايندِ شما نيست بلكه براي روزی است كه اسناد و مداركِ سازمانِ اطلاعات همچون ساواك،آشكار گشته و جزئي از تاريخ ايران شود.براي رسيدن به اصل قضيه يعني "آيندهٔ ايران"(بصورت خلاصه) مسائلي بيان خواهم کرد و سپس به تحلیل خویش از آيندهٔ ايران می پردازم.
1- تعريف انقلابي:ه به!
ماشينِ ژيان و لندرور(کنایه ازخودروهای ارزان قیمت) سوار ميشود و میگويد:چه عالی! درزندان هنگام نهار با ايت الله قابل،برگهاي كلم را لای نان ميگذاشتيم و ميخورديم.من به ايشان ميگفتم:به ياد چه
"انقلابي" به فردی ميگويند كه از تمام دارائيش يعني جان ومال و حتي خانواده اش براي رسيدن به هدف و عقيدهٔ انسانی اش بگذرد. پس آنهایی كه ميگويند:ما انقلابي هستیم ولي خودشان و فرزندانشان (گرگ زاده هايشان)را بر جان و مال مردم مسلط كرده و كشور را غارت ميكنند نه تنها انقلابي نيستند بلكه ضد انقلاب و خائن به ملتند.با زبان نميشود انقلابي بود بلکه بايد عمل كرد.انقلابي به كسي ميگويند كه بخاطرهمنوعانش ودرعین توانایی،نان و ماست وسبزي ميخورد و ميگويد: ب مي افتيد؟ ميگفت نميدانم !!! ميگفتم:به ياد يعقوب ليث...
2- تجزيهٔ ايران:
ايران،تحت هیچ شرايطي تجزيه پذير نيست.چرا؟به عقيدهٔ من ثروت های نفت وگاز، علاوه بر عوامل ديگر،به عامل بزرگي براي وحدت كشور مبدل شده اند.در صورت سهيم بودن تمام اقوام ايراني از ثروت نفت وگاز وبه رسميت شناختن حقوق آنها(فی المثل با زبان مادری خود در كنار زبان ملي،بخوانند،بنويسند و فرماندهٔ نيروي انتظامي و شهرداران را خودشان انتخاب كنند و اُستاندارشان را با تاييد مركز،انتخاب كنندو ...) چرا خواسته باشند جدا شوند؟ بهترين دوستانِ خودِ بنده از آذري های وطن پرست،كُردهای شجاع،عرب های سخاوتمند و بلوچ های باصفا،مهربان وخوش قلب هستند.يك میليون كُرد در تهران زندگی میکنند،نصفِ جمعیت تهران،آذری هستند.آذریها در تمام استانها به غير از استانهاي اذربايجان و اردبيل از جمله همين خراسان خودمان پراكنده هستند.آن طرفِ مرز،مردمانِ عرب در عراق يعني بصره پيرو آيت الله سيستاني(ايراني ) هستند.چرا خواسته باشند اينطرف مرز يعني داخل ايران تجزيه طلب باشند؟با به رسميت شناختن حقوق آنها در چارچوب يك حكومت ملي وآبرومند،غیرانحصاری،دمکراتیک،انسان مدار،پاسدارحرمتِ قومیتها وهویتِ ایرانیانِ ساکن دراین فلاتِ تمدن ساز،مسلما تجزيه طلب نخواهند بود. در تهران بيش از يك میليون سني مذهب زندگي ميكنند ولی حکومت،اجازه نميدهد كه با پول خودشان مسجد بسازند.آنوقت هفتهٔ وحدت هم برگزار ميكنند كه اهل تسنن اسمش را گذاشته اند هفتهٔ وحشت.اقوام ايراني در داخل خاك ايران همچون باغي با گلهاي رنگارنگ هستند.چه اشكال دارد اگر من خواسته باشم فرزندم بلوچي يا عربي يا كردي يا تركي ياد بگيرد،او را به يكي از اين مدارس بفرستم كه اين زبانها را هم در كنار فارسي ياد بگيرد؟ چه مشكلی به وجود مي آيد؟ هيچ. اين باغِ گل(اقوام ایران) ارزشش از نفت بسيار بيشتر است واین اقوام فرصت هستند نه تهديد!
3-وضعيت متحدين بعد از جنگ جهاني دوم:
شكست كشورهاي آلمان و ايتاليا و ژاپن بعد از جنگ جهاني دوم كه با كشتارها و خرابی های بسيار گسترده همراه بود زمينهٔ ظهورِ گروه هاي چريكي به نامهاي بادر ماينهف و بريگاردهاي سرخ و ارتش سرخ ژاپن شد.اين سه كشور قبل از شروع جنگ جهاني دوم به سمت ديكتاتوري پيش رفتند. ديكتاتورها هميشه بقاي خود را براي اتحاد ظاهري ملتهایشان و سركوب آزاديخواهان در بحران و انهم بحرانهاي بزرگ همچون جنگ مي بينند. با شروع جنگ گروه هاي چريكي ظهور پيدا كردنداما بعد از پايان جنگ تا زمانيكه هنوز وضعيت اقتصادي اين كشورها خراب بود ادامهٔ حيات دادند و حتي اقدام به ترور درکشور می کردند.اما با تداوم دموكراسي به تدريج تحليل رفته و سازمانشان از بين رفت.(كساني از آنها هنوز در زندان هستند.)
25-4 شهريور 1320:
بعد از شهريور 20 كه رضا خان به تبعيد فرستاده شد فضاي باز سياسی بوجود آمد و احزاب مختلف از جمله حزب توده كه وابسته به شوروي بود،فعاليت وسيعي را آغاز كردند.اقتصاد و معيشت مردم اگر چه در ابتدا خيلي خراب بود اما بتدريج بهتر ميشد.تا اينكه در 28 مرداد 1332 با يك كودتاي آمريكايی- انگليسي،شاه با اختياراتِ تام دراستبدادِ فزاینده،به صحنهٔ قدرت برگشت. تعداد زيادي از آزاديخواهان از جمله دكتر حسين فاطمي وزير خارجهٔ دکتر مصدق و تعداد زيادي از افسران ارتش (وابسته به حزب توده) اعدام شدند. بعد از كودتا كشور بصورت كُند و بعد از جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1973 كه قيمت نفت چند برابر شد با رشد اقتصادي سريع اما نامتوازن پيشرفت كرد. اما نبود عنصر آزادي و دموكراسی،زمينهٔ رشد گروه های چريكی را در دههٔ 40 بوجود آورد.در اين سالها گروه ها و سازمان های چريكی متعددی بوجود آمدند اما سازمان چريكهای فدايي خلق و سازمان مجاهدين خلق از بقيه، تشكيلاتِ منسجم تری پيدا كردند.ساواكِ شاه با تمام ضرباتي كه به اين دو سازمان زد نه تنها نتوانست آنها را از بين ببرد بلكه آنها روز به روز قويتر ميشدند. در سال 54 با جريان اپورتونيستی چپ نما كه از درون سازمان مجاهدين خلق بوجود آمد اين سازمان ضربهٔ سختي خورد. تعداد زيادي از كادرهاي آن يا توسط ساواك دستگير و زندان و اعدام شدندو يا توسط جريان اپورتونيستي، كشته شدند. اما همان تعداد اندكي كه در زندانهاي شاه بودند در اواخر انقلاب كه از زندان آزاد شدند دوباره هواداران خود را باسازماندهیِ گسترده،سامان بخشیدند.
5-سالهاي انقلاب:۵۶ و۱۳۵۷
سال 56 با درآمد سرشارِ نفت،بهترين شرايط اقتصادي را داشتيم.اما از نظر آزادي هاي سياسي وضعیت،برعكس بود. كشور در اوج استبداد و ديكتاتوري و "كارتر" با شعارِ "حقوق بشر براي تمام دنيا"رئيس جمهور آمريكا شده بود.شاه ناچار بايد خود را با رئيس جمهور امريكا وفق ميداد. اما با بازشدن فضاي باز سياسیِ كشور، روشنفكران و مردم به تحرك افتاده ودرآخر،فعالیتها،تلاشها،هزینه های جانی ومالی ومبارزاتِ استبدادستیزانهٔ توده های بی بهره ونصیب ازثروتهای هنگفت کشور،منجر به انقلاب 22 بهمن 57 شد.
6-سالهاي اول انقلاب 57
بعد از 22 بهمن 57 تا اواخر سالِ 1359 آزاديهاي مشروعِ مردم،كم وبيش رعايت ميشد،اما انتخاباتي كه صورت ميگرفت دموكراتيك و ازاد نبود. و اين بيشتر بخاطر اين بود كه روحانيت هنوز جایِ پای خود را محكم نكرده بود و پايگاه هاي نظامي و امنيتیِ قوي براي بقای خودش بوجود نياورده بود. اما به تدريج ابتدا نيروهاي نظامیِ شاه را تصفيه کرد و درخدمت خود گرفت،سپس سپاه و بسيج را نيز بوجود آورد وبه سرعت آزاديهاي مشروعِ مردم وحقوق شهروندی آنها را ناديده گرفته و زيرپا گذاشت.احزاب و سازمان ها و گروه ها منحل و روزنامه ها تعطيل شدند. روشنفكران نيز از روحانيت حاكم،فاصله گرفتند. اوج برخوردها در خرداد 60 با عزل بني صدر از رياست جمهوري بود.اما نبايد فراموش كرد كه توده ها هميشه دير آگاه ميشوندو عملا در طول تاريخ ديده ايم كه حاكمان ستمگر هميشه از خودِآنها بر عليه خودشان استفاده كرده اند.آقاي خميني زمانيكه اعلام كرد؛ "اقتصاد مال خر است"(!!!) ،این نگرش همان زمان آثارش را نشان نداد بلكه بتدريج كه خود و جانشين بعدی اش كه او هم باهمين ایده،جلو رفته و حكومت میکند،آثار مرگباری را براقتصاد کشور تحميل وبرجای نهاد. در يك كلام اقتصاد ايران بسيار بيشتر از رژيم شاه وابسته به نفت شده است ،به غير از نفت كه يك منبع خدادادي است هيچ چيز ديگري نداريم كه وارد بازارهاي جهاني كنيم. روحانيت با علوم جديد اصولا بيگانه است. يعني از اقتصاد همان خمس و ذكات و صدقه و سهم امام را ميشناسد. اكنون كه حكومت ميكند ماليات هاي سنگين هم به انها اضافه شده است. يا از علم حقوق چيزي نمي داند، كسي كه اقتصاد و علم حقوق و حتي جامعه شناسي و روان شناسي و تاريخ و جغرافيا و فيزيك و رياضي و شيمي را قبول دارد ميداندكه تمام اين رشته ها ي علمي يك شبه به اين مرحله نرسيده است.بلكه در اثر تلاش انسانها در بستر ازادي به اين مرحله از بلوغ رسيده اند.مگر ممکن است با طردِ علومِ ارزشمندی چون حقوق،اقتصاد،روانشناسي،جامعه شناسی، تاريخ،جغرافيا،فيزيك،رياضي، شيمي و...کشور را به سمت وسوی استقلال اقتصادی وعدم وابستگي پيش بُرد؟ علومی که نتیجه ي جهدِ انسانهای خادمِ به بشریت و محققین صلح دوستِ تاریخ هستند و حاصل تلاشهای گام به گام آنهاست . اما متاسفانه روحانيت در عمل ميگويد همان كتاب توضيح المسائل!!! برای ما كفايت ميكند.جنگ ايران و عراق و ادامهٔ آن به مدت 8 سال بهانه اي شد تا صداي هر مخالف و روشنفكر و آزاديخواهي را خاموش كنند.بامرگِ آقاي خميني و تعیین جانشين او،در سياستِ كلّیِ نظام آنچنان تغييراتی صورت نگرفت. بلكه عده اي كه موسوم به خط 3 و پيرو امام بودند بتدريج برای حفظ نظام به سمت اصلاحات روي آوردند و مشهور به اصلاح طلب شدند. اصلاح طلبها گاه گاهی در قدرت شريك شده اما جناح محافظه كار كه رهبري را در دست داشته و دارند، هميشه تلاش كرده اند اصلاح طلبان را از قطار قدرت پياده كنند.
7-سرانجام انقلاب ضد سلطنتي 57
سرانجام آن همه شهيد،آن همه اعدام،آن همه درآمدهاي هنگفت نفت و گاز،بکارگیریِ نیروهایمردمی درهمهٔ گذرها ی سخت این۳٨سال همچون جنگ،کمبودها،تورمها،تهدیدها،تخریبهای زیست محیطی،گرد وغبار وآلودگی هوای مناطق مختلف کشور و... چه شد؟؟؟ در يك جمله آن همه عشق به تنفر تبديل شد. هيچ چيز نصيب ملت ايران نشد. يك حكومت بسيار فاسد جانشين حكومت فاسد شاه شد ومدعیِ حکومت مستضعفین ركوردهای بسياري از خود به يادگار گذاشت. اختلاس به اين وسعت در طول تاريخِ ايران با وجود ديكتاتوری های زياد سابقه نداشته است.بعد از انقلاب مشروطيت در قتلهای زنجيره ای(همان ترور)،در اعدام( بخصوص قتل عام زندانيان در تابستا ن سال 67 كه اگر به حرف ايت الله منتظري هم خواسته باشيم بسنده كنيم نزديك 4000 نفر انسان بودند كه حكم حبس داشتند نه اعدام كه اعدام شدند. يعني كساني بودند كه حبسشان نزديك بود تمام شود و بايد ازاد ميشدند و يا حد اكثر 15 سال حبس داشتند كه بلاخره همه ي انها يك روزي ازاد ميشدند نه اعدام و حتي قبرشان هم معلوم نيست كجاست. اگر انها زنده بودند اكنون جملگي در كنار خانواده هايشان بودند ولي اكنون انها كجا هستند؟؟؟؟!!!!!)،در چاپلوسی و ریاکاری،درحقوق های ماهيانه ي چند صد میليونی رده های بالای مديرانِ ارشدِ دولتی و سپاهی ركورد زديم.(دزدي با ظاهر قانوني) با رو شدن حقوق های چند صد مليونی،مردم شوكه شدند كه اينها همانهايی بودند كه در سخنرانيهايشان وعده ميدادند كه مستضعفين وارث زمين خواهند شد؟؟!! مردم چُرتكه مي اندازند كه اين پول ها را چگونه خرج ميكنند؟ در امريكا كه ثروتمند ترين كشور جهان است و خودش توليد كنندهٔ ماشينهاي گران قيمت است اين همه ماشين چند میلياردي در خيابان هايش تردد نمي كند.
ولي در خيابانهاي شهر هاي ايران و بخصوص تهران الا ماشاءالله !! اینها از كجا امده؟؟!! از همين پولهاي باد آوردهٔ نفت، از همان حقِ زنان ومردان كارتن خواب،از همان حقِ كودكان یتیم وکودکانِ كار، از همان حقِ حاشيه نشين ها از همان حق معلمان كه وقتی بادیدن این همه نقصان درمدیریت کشور،فریادشان بلندشده ودادِ عدالتخواهی و افزایش حقوق سرمیدهند،به دروغ ميگويند: بودجه نداريم...!!!بله براي معلمان هيچوقت بودجه نداشته اند!افزایش حقوقی که سطح آن برای اغلب کارمندان وکارگران،همیشه ازسطح افزایش تورم،پائین تر بوده است.آیا این افزایشِ هرسالهٔ دستمزدها،نامش افزایش است یا کاهش؟چراباید باوجوداین حجم گستردهٔ نقدینگی درکشورکه همگان ازآن آگاهند،هرساله قدرت خرید مردم،کم وکمتر گردد؟
8-آينده ي ايران
همانطور كه گفته شد در سه كشور شكست خوردهٔ جنگ جهاني دوم در ابتدا به خاطر فقر و استبداد سه گروه چريكي رشد كردند اما با رشد اقتصادي و ایجاد آزادي و دموكراسي،اين سه گروه چريكي تحليل رفته و سرانجام منحل شده و از بين رفتند.در ايرانِ بعد از شهريور 20 احزاب از جمله حزب توده بسيار فعال شدند و با بودن عنصر آزادي گروه چريكي به وجود نيامد. بعد از انقلاب 57 با باز شدن فضاي سياسي كشور تقريبا بيشتر سازمان هاي چريكي فعاليت علني و پارلماني را انتخاب كردند.اما مجددا با محدود شدن آزادیها،به سمت فعاليت زير زميني روي آوردند.اين را به بازجويم در سال 90 گفتم :كه نه تنها گروه ها و سازمانهاي چريكیِ رژيم شاه در جمهوري اسلامي در سطح بسيار وسيع تري به فعاليت خود ادامه دادند بلكه تعداد آنها هم خيلي بيشتر شد. من در دانشگاه اروميه كه هموطنان آذري و كُرد درآن زياد بودند در سالهاي 51 تا 55 اسمي از حزب دموكرات و كومله نشنيدم. اما اكنون در سرتاسر ايران اگر فردی اندك سواد سياسي داشته باشد نه تنها اين دو حزب كه پژاك را نيز ميشناسد.نكته ي اساسي و مهم اينجا است كه هرچه فضاي سياسي بسته تر باشد رشد سازمان ها و احزاب و گروه هاي تندرو بيشتر است. خاطره اي از هم بنديم آقاي محمد ميرزايي كه در سال هاي 88 و89 و 90 و 92 با هم زندان بوديم بگويم.آقاي ميرزايي دو سال از من بزرگتر و در اصل روحاني واز شاگردان آيت الله گلپايگاني بوده. بازجوي ايشان به اقاي ميرزايي ميگويد اكثرِ اهالي"كوه سرخ" يعني زادگاه اقاي ميرزايي، منافق هستند.زن وبچهٔ آقاي ميرزايي در آن زمان در كمپ اشرف و اكنون در كمپ ليبرتي هستند.اقاي ميرزايي قبل از دستگيري در سال 87 در يك موبايل فروشي مشغول كار بوده است.زمانيكه او را ميگيرند در يكي از بازجوييهايش براي بي اهميت جلوه دادنِ دستگيريش به بازجو ميگويد:جريان مجاهدين ديگه تمام شده شما با گرفتن امثال من مجاهدين را زنده ميكنيد
(نقل به مضمون)آقاي ميرزايی گفت : بازجو محكم شانه ام را گرفت و با چشمان بسته مرا به عقب برگرداند و گفت:حاجي ميرزايي،تو هم ميداني من هم ميدانم كه مجاهدين از قبل خيلي قويتر شده اند.ما هروقت ميخواهيم به كشوری سفر كنيم آنها از قبل در آنجا حاضر هستند.خاطره ای هم از برادرِ آقاي ميرزايي يعني "احمدآقا"بازگومیکنم كه اندکی مزاح هم درمیانه مطلب به دلیل رفع خستگی ازاطالهٔ مطلب،درمیانه قرار داده باشم:
بنده با زنده یاد احمدآقا که دراثربیماری قلبی دارفانی را وداع گفتند در سال 88 با هم زندان بوديم .ایشان نقل میکردندکه: در سالهاي دههٔ 60 كه فعالین سیاسیِ زندانی از انواع احزاب و سازمانها و گروه هاي مختلف در زندانهاي جمهوري اسلامي،بسیار بودند ،يكي اززندانيان حزبِ توده را ديدم كه كتاب قرآن مجيد را در دست دارد!!! به او گفتم قرآن ميخواني؟چرا از جلددوم شروع كرده اي؟ابتدا جلد اول قرآن را بخوان...مي گفت:آن زنداني به همهٔ اطاق ها سر ميزد و از آنها جلد اول قرآن را مي خواست.زندانيان هم ميفهميدند كه رندی، سر به سرش گذاشته است.بالاخره به گوش مسئولين زندان ميرسد و احمد آقا را براي يك هفته در سلول انفرادی نگه ميدارند....خلاصه ميكنم شرايط كنوني كشور شباهت به اواخر دوران صفويه و در زمان سلطنت شاه سلطان حسين دارد. فاصله ي طبقاتي فاحش و فساد در همه ي زمينه ها فرا گير شده و فقر و فحشائ حاصل اين بيداد و استبداد مطلق است. اينها همه نشانه هايي است از اينكه ايران ابستن حوادثي است كه در نهايت به ازادي و دموكراسي خواهد انجاميد.همه بايد اماده باشيم كه از اين نوزاد نوپا (ازادي و مردم سالاري ) بخوبي نگهداري كنيم تا بلكه ملت شريف ايران پس از دهه هاي متمادي ظلم و استبداد در سايه ي ان به سعادت و رفاه ملي دست يابد.
شرايط كشور چونان سالهای پیش ازانقلاب که احزاب،اجازهٔ فعاليت نداشتند وبعد از انقلاب براي مدت كوتاهي فعال شدند،اكنون نيز بعد از گذشت ساليان دراز، زنده و پويا و آماده هستند كه هر آن بندها رابگسلند و آزاد شوند و فعاليتشان را كه حقِ قانونی وانسانیشان است بصورت علني از سر گيرند.
اکثر مردم مخالفِ حاكميت هستند.مردم متحدند چه آنهايي كه راي ميدهند چه آنهايي كه راي نميدهند نظام را قبول ندارندو تنها براي كاهش هزينه ها تمام راه ها را امتحان ميكنند.نتیجتاً ايران هيچوقت سوريه نخواهد شد ملتي كه يكدست است تحت هيچ شرايطي رو در روي هم قرار نخواهد گرفت .ادرس سايت www.aftab-chorasan.blogspot.de)
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان

..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر